۱۴۰۱ مهر ۲۶, سه‌شنبه

دو پایه اصلی قیام

 در شرایط فعلی، قیام مردم دو پایه اصلی دارد. یک . اعتراضات مداوم در خیابانها دو. فراگیر شدن اعتصابات

از روز 25 شهریور که قتل مهسا امینی رسما اعلام شد تا به امروز، اعتراضات کماکان در خیابانهای اکثر شهرهای ایران وجود داشته و هر روز شهرها و مناطق بیشتری به این قیام می پیوندند. اهمیت این قیام در تداوم آن می باشد. اینکه تا به امروز جمهوری اسلامی نتوانسته با هیچ حربه ای این اعتراضات را خاموش و مردم را خانه نشین کند. همه حربه های پیشین سرکوب از جمله دستگیری، کشتار، ضرب و شتم در خیابان برای ایجاد وحشت، حمله به خانه ی فعالان قیام و .... بی اثر بوده است و مردم شعار "توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد" را به صحنه عمل کشانده اند. بله دیگر سرکوب در همه ی اشکال آن دیگر اثر ندارد. از طرفی اینبار دیگر اعتراضات صنفی نیست و فقط بازنشستگان، غارت شدگان، معلمان و ... را در بر نمیگیرد. در قشر مشخصی از مردم مثل دانشجویان نیز خلاصه نشده است. قیام از دانشگاه ها به دبیرستانها و امروز به دبستانها هم راه برده است. از طرفی حتی قشر مذهبی که بخشی از آنها تا کنون حکومت را بنا به خصلت مذهبی بودنش می خواستند، امروز دیگر با آن همراه نیستند و از مردم حمایت می کنند. ریزش بدنه رژیم چه در قسمت نظامی و اداری و چه در میان سلبریتی های دست ساز خودشان چشمگیر است. کسانی مثل مهران مدبری وقتی کناره گیری میکنند یعنی بوی الرحمن جمهوری اسلامی می آید.
اعتصابات اما بخش بسیار مهم برای به نتیجه رسیدن این قیام است. روز 8 مهر ماه شورای پیمانکاران نفت بیانیه ای داد با این مضمون که اگر جمهوری اسلامی دست از کشتار مردم برندارد اعتصابات را آغاز خواهند کرد. روز 12 مهر کارگران لوله سازی ماهشهر اعتصاب خود در پیوند با قیام سراسری را آغاز کردند. بدنبال آنها روز 18 مهر کارگران نفت و پتروشیمی عسلویه بوشهر و سپس آبادان وارد اعتصاب شدند. از این لحظه به بعد قیام مردمی به مرحله بالاتری راه برد. دو روز بعد کارگران لوله سازی ماهشهر بدنبال آنها کارگران نفت و پتروشیمی بندر عباس، کنگان و امروز کارگران پتروشیمی پارس جنوبی به همراه رانندگان تانکرهای حمل سوخت آبادان و کارکنان رسمی و کادر اداری شرکت گاز عسلویه نیز به اعتصاب سراسری پیوستند. همچنین کارگران نیشکر هفت تپه با اینکه جمهوری اسلامی با واریز کردن هفت میلیون میخواست مانع از پیوستن آنها به اعتصابات شود، وارد اعتصاب شدند. اسماعیل بخشی در این رابطه نوشت: "امروز کارگران هفت تپه آمدند تا شرافت را معنی کنند. اگر مدیریت شرکت بجای هفت میلیون 70میلیون( پول خریدن کارگران) به حساب شان واریز میکرد باز هم این مردان شریف اعتصاب می‌کردند." روز گذشته نیز کارگران"فولاد غدیر نی ریز فارس" خود را به اعتصابات سراسری پیوند زدند.
جمهوری اسلامی تا به امروز با تمام تهدیدات و تمهیدات خود نتوانسته اعتصابات را به شکست بکشاند. نه واریز کردن پول به حساب کارگران، آنها را به سکوت کشاند و نه تهدید ها و دستگیری آنها. کارگران پتروشیمی عسلویه با بیش از صد دستگیری هنوز پای اعتصابات هستند. دیروز آنها را تهدید کردند که در صورت ادامه اعتصاب اخراجشان کرده و کارگران چینی را بجایشان استخدام خواهند کرد! اما همبستگی مردم با اعتصاب کنندگان نیز تحسین برانگیز است. یک کارگر آبادانی که پس از اعتصاب اخراج شد، نوشت: "امروز صاحبخانه ام گفت، به فکر کرایه خونه نباش. کرایه هایی هم که تا به امروز پرداخت کردی رو ماه به ماه برمیگردونم بابت خرج خونه تا زمانی که کار جدید پیدا کنی." یک کارگر دیگر چنین پیام می دهد: " نمیدونم چقد با صنعت نفت آشنا هستید ولی ما خانوادگی تو این صنعت بزرگ شدیم. کسانی که در کنگان یا عسلویه کار می کنن و اعتصاب می کنن یعنی عملا جونشون رو کف دستشون گذاشتن. چون شب به شب برنمیگردن خونه". یک پیام دیگر: "حدود هفتاد و پنج درصد سبد انرژی مصرفی در ایران رو گاز تشکیل میدهد. از این هفتاد و پنج درصد تقریبا هشتاد درصدش تو عسلویه و کنگان تولید میشه که یعنی چیزی حدود پنجاه تا شصت درصد انرژی کل کشور از این منطقه تامین میشه؛ حالا فرض کنید حتی یکروز این حجم از گاز از سبد انرژی مصرفی کم بشه؛ گاز ذخیره سازی اونقدری نداره و با افت فشار خط لوله عملا قسمت عمده ای از انرژی مملکت و حتی نونواییها از کار میفتند؛ این یعنی فلج شدن کل مملکت و دولت و ضربه نهایی رو به حکومت خواهد زد. امیدوارم همه اهمیت این موضوع رو متوجه باشند."
آری! این اعتصابات وارد تاریخ انقلاب خواهند شد. اهمیت موضوع، زمانی روشن میشود که بدانیم ساختار اقتصادی جمهوری اسلامی با این اعتصابات در معرض فروپاشی قرار گرفته است. اعتراضات سراسری + اعتصابات سراسری = با فروپاشی نظام جمهوری اسلامی در تمامیتش.
در انتها می خواهم از آقای رضا پهلوی و خانم فرح پهلوی که پیام های متعددی در این مدت در رابطه با قیام مردم داده اند، دعوت کنم که بعنوان حسن نیت و برای کمک به این قیام. صندوق حمایت از اعتصابات سراسری کارگران را تاسیس کرده و از میلیونها پولی که از سرمایه ملی در زمان خروج شاه و خانواده از ایران با خود برده اند، به اعتصاب کنندگان واریز کنند تا اندکی از فشار مالی ناشی از اعتصاب بر روی کارگران کاسته شود. در چنین آزمونی می توان پیامهای آنها در حمایت از انقلاب مردم ایران را محک زد. بدون هیچ پیش فرضی از طرفداران سلطنت میخواهم این پیام را با آنها مطرح کرده و جواب را برای ما بیاورند.
اما سخن آخر! میدانم که طوفانی در راه است! نمونه تاریخی آنرا در چهل و سه سال پیش هنوز از یاد نبرده ایم. از روز 18 شهریور که کارگران پالایشگاه نفت تهران در اعتراض به کشتار 17 شهریور وارد اعتصاب شدند، تا 22 بهمن که به سقوط نهایی رژِیم سلطنتی منجر شد شش ماه بیشتر طول نکشید.
عاطفه اقبال - 26 مهر 1401



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر