پیمان عارف از نوشته ی من در رابطه با پرتاب افغانها به رودخانه توسط پاسداران مرزی جمهوری اسلامی بسیار ناراحت شده. او در گفتگوی کامنتی شب گذشته که حدود یکساعت طول کشید - و در نهایت همه را پاک کرد- میگوید خود را وکیل کشورش! میداند و به صراحت میگوید، موافق است که جلوی ورود مهاجران غیرقانونی به هر شکلی! گرفته شود. دقت کنید! می گوید: به هر شکلی! یعنی حتی با شکنجه و سر شکستن و کشتن آنها با پرتابشان به رودخانه! پیمان عارف یکنفر نیست. یک جریان است که در چنین مقاطعی ناگهان از سوراخ بیرون می آیند تا اعمال جنایتکارانه را عادی جلوه دهند. تا مسیر فاشیسم را هموار سازند. پیمان عارف با وقاحت مینویسد: "خوب جمهوری اسلامی چکار کند؟ یک عده غیرقانونی بلند شدند و آمدند میخواهید به آنها خوش آمد بگوید؟" بعد با شارلاتانیزم می گوید: " من وکیل کشورم هستم. جایی با جمهوری اسلامی مخالفم جایی هم موافق! شما وکالت چه کسی را به عهده دارید؟" برایش نوشتم: "چه کسی به شما این وکالت را داده؟ ضمن اینکه این جنایات را کشور شما انجام نمیدهد. جمهوری اسلامی با پاسداران آدمکشش انجام میدهند پس شما باید وکیل جمهوری اسلامی باشید. کسی که بعد از اینهمه جنایات جمهوری اسلامی بتواند با آن هنوز در جاهایی موافق باشد برای من قابل فهم نیست. من وکیل وجدان و شرفم هستم." در واقع پیمان عارف آن جاهای خوبی! جمهوری اسلامی را همین جنایت در حق مهاجران افغانی میداند. همانطور که یکی از آن جاهای خوب را هم قاسم سلیمانی میدانست. و حتما یکی دیگر از آن جاهای خوب هم کشتار دهه شصت بود که خوب، ما خودمان شلوغ کرده بودیم و طفلک جمهوری اسلامی چکار میکرد؟ به ما خوش آمد می گفت؟ این است عمق تعفن ناسیونالیسم امثال پیمان عارف ها! اینها هستند که برای چنین جنایاتی هولناک بستر سازی ایدئولوژیک میکنند و بعد از آن وقیحانه به توجیه و تئوری پردازی مشغول می شوند.
خوب شد که خودش فهمید و بساطش را جمع کرد و از صفحه من رفت. چون بوی چنین افکاری حالم را بهم میزند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر