۱۳۹۸ بهمن ۲۰, یکشنبه

هفت سال پیش حمله به کمپ لیبرتی


هفت سال پیش در چنین روزی در اولین حمله جنایتکارانه به کمپ لیبرتی در عراق توسط گروه های وابسته به رژیم جمهوری اسلامی، شش تن از یاران قدیمی: پوران، هادی، اکبر، مصطفی، مهدی و یحیی به خاک افتادند. تک تکشان را می شناختم. از سال ۲۰۰۹ سیاست ماندن در عراق از طرف مجاهدین را با نوشته های مختلف به چالش کشیده بودم. علت اصلی قطع کردن رابطه ام با مجاهدین نیز همین اختلاف بود. آنها بشدت و به شکل سیستماتیک هر صدایی که میخواست در رابطه با خروج از عراق حرف بزند را با تهمت و افترا خاموش می کردند. شعارهای " اگر اشرف بایستد، دنیا می ایستد" " چو اشرف نباشد، تن من مباد" یا " کوه اگر بجنبد، اشرف ز جا نجنبد" را بجای هر تحلیل منطقی ارائه می داند. علنا هر کس را که از خروج حرف میزد به خط گرفتن از رژیم متهم میکردند در حالیکه اتفاقا جمهوری اسلامی مانع اصلی خروج از عراق بود. بسیاری از کسانیکه امروز از اشتباه " خط ماندن در عراق" حرف میزنند، آنروزها به صراحت آنرا مسئله داخلی مجاهدین می دانستند و میگفتند نباید در آن دخالت کرد و ما را نیز از آن برحذر می داشتند! بله، کمپین در چنین روزی در درد ناشی از این حمله وحشیانه شکل گرفت و در روز ده فوریه رسما پا به صحنه گذاشت تا صدای خانواده هایی باشد که دستشان به جایی نمیرسید. کمپین نشان داد در ورای این همصدایی آشکار برای ماندن و کشته شدن در عراق برای اهداف صرفا سیاسی، صدای دیگری هم وجود دارد و آن صدای خانواده ها و کسانی بود که نمیخواستند ساکنان اشرف و لیبرتی بیهوده به خاک بیفتند. آنها که دلشان از دیدن اجساد بزمین افتاده در لیبرتی که بدون کوچکترین دفاع هدف قرار گرفته بودند، لرزید. همان روز نوشتم که آنها هم پسر و دختر کسی هستند. بی صاحب نیستند که به مثابه گوشت دم توپ بکار گرفته میشوند. مجاهدین بجای استقبال از کمپین که برای نجات جان اعضایشان تشکیل شده بود تمام نیروی خود را بسیج کردند تا با تهمت و افترای بی وقفه کمپین را متوقف کنند.اما کمپین موفق شد تا این صدا را به ثبت برساند. صدایی که نمیخواست شاهد کشته شدن هزاران انسان با دستهای خالی در خاک عراق باشد. نمیخواست از آنها شهید ساخته شود. این صدا، صدای انسانهای با وجدانی بود که تنها به منافع خود فکر نمیکردند. این صدا پژواک یافت و با همراه کردن افکار عمومی موفق شد مشروعیت ماندن در عراق زیر بمباران و جنگ را زیر علامت سئوال ببرد. موفق شد در مقابل رژیم جمهوری اسلامی که میخواست از بیرون آمدن ساکنان کمپ لیبرتی و اشرف جلوگیری و تا آخرین نفر آنها را قتل عام کند، بایستد و صدای خانواده هایی باشد که میخواستند فرزندانشان را از زیر آنهمه موشک و بمباران در سرزمینی غریبه بیرون بکشند. این کمپین موفق شد در مقابل مجاهدین که به هر کس از انتقال به کشور ثالث و خروج از عراق حرف میزد تهمت مزدوری می زدند، بایستد.

امروز بسیاری از کسانی که با جو سازی و نشست های پی در پی مسئولین مجاهدین بروی این کمپین تیغ می کشیدند با انتقال ساکنان لیبرتی و شنیدن صحبت های بسیاری از آنها فهمیدند که ماندن در آن قتلگاه هرگز انتخاب ساکنان اشرف و لیبرتی نبوده و به آنها تحمیل شده بود. امروز مجاهدین در آلبانی قرارگاهی دیگر ساخته و تشکیلاتشان را در آنجا شکل داده اند. اینکه چه میکنند و سیاست امروزشان چیست می تواند مورد موافقت یا مخالفت قرار بگیرد. اما آنچه برای من به شخصه به لحاظ انسانی مهم است این است که دیگر زیر موشک و بمباران و حملات روزانه گروه های وابسته به جمهوری اسلامی نیستند.

به دوستان و حامیانی که در این کمپین از همان ابتدا دست در دست هم تلاش بی نظیری را طی سالها پیش بردند باز هم دست مریزاد می گویم. کمپین به همت تک تک این دوستان با هدف نجات جان انسانها در ده فوریه ۲۰۱۳ تشکیل شد و در سپتامبر ۲۰۱۶ تلاشهایش با انتقال کامل ساکنان لیبرتی از عراق به ثمر نشست. اما سئوال همچنان همان است: آیا براستی نمیشد زودتر از عراق بیرون آمد؟ نمیشد جان ۱۴۱ انسان را حفظ کرد؟ نمیشد از اعدام صحرایی و با دست های بسته ۵۳ جان شیفته در کمپ اشرف که برای حفاظت از یکسری ماشین آلات و آهن پاره " حافظان اموال" نام گرفته بودند، جلوگیری کرد؟ نمیشد از ربوده شدن پنج تن از همین " حافظان اموال" توسط رژیم پیشگیری کرد. پنج نفری که دیگر هیچ حرفی از آنها در میان نیست؟ براستی سرنوشت آنها چه شد؟ چرا ساکنان لیبرتی ماهها برای اعتراض به دستگیری آنها به اعتصاب غذا کشیده شدند و سلامتی شان در معرض خطر قرار گرفت اما امروز حتی یک کلمه از این گرون گیری و اینکه سرنوشتشان به کجا رسید گفته نمیشود؟ آیا براستی در خارج از عراق نمیشد به دادگاه های بین المللی شکایت برد و سرنوشت آنها را پیگیری کرد؟ این ها ابهاماتی است که هنوز پاسخ نگرفته است. تا زمانی که مجاهدین به این ابهامات و بسیاری از سئوالات دیگر بصورت روشن و صریح پاسخ ندهند، حرف زدنشان از مبارزه برای مردم ایران نمیتواند برای من جدی تلقی شود.
عاطفه اقبال - ۹ فوریه ۲۰۲۰

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر