۱۴۰۰ اردیبهشت ۶, دوشنبه

در دفاع از حقیقت

اخیرا مجاهدین بنام کمیسیون قضایی خود،  یک اطلاعیه در رابطه با آقای ایرج مصداقی منتشر کرده اند. قصد من از نوشتن این مطلب دفاع از یک فرد نیست. بلکه تلاشی است برای روشنگری و دفاع از پایبندی ام برای پایمال نشدن حقیقت در حق هر کس که میخواهد باشد. در این رابطه بارها در مورد مجاهدین هر کجا مطلب دروغی گفته شده، عکس العمل نشان داده ام. پافشاری بر حقیقت و عدم استفاده از دروغگویی و سند سازی برای رسیدن به هدف یک پرنسیب است. همیشه سعی داشته ام به این پرنسیب وفادار بمانم. 

من و آقای مصداقی اختلافات جدی در اندیشه و عملکرد داریم. بطور مشخص، من نشستن او کنار مسعود خدابنده که خودش بارها از همکاری اش با جمهوری اسلامی، دولت عراق، دولت انگلستان سخن گفته را در تلویزیون اینترنشنال محکوم کردم. اما همه ی اینها باعث نمیشود که در موارد این چنینی سکوت کنم. 

در اطلاعیه های  مجاهدین در مورد ایرج مصداقی تناقضات آشکاری وجود دارد. برای من جای سئوال است که چرا این اطلاعیه ها و القاب شنیعی که به آقای مصداقی نسبت داده می شود، بعد از نوشته های او علیه مجاهدین شروع شده؟ چرا مجاهدین در مدت چندین سال همکاری تنگانگ ایرج مصداقی با بخش روابط خارجی مجاهدین در زمینه حقوق بشر حتی یک کلمه در این رابطه حرف نزده اند. چرا درست از سال ۲۰۱۳ که ایرج مصداقی جزوه ای در رابطه با مجاهدین منتشر کرد، بیکباره او را جاسوس،  نفوذی و همکار لاجوردی می نامند!  در این رابطه می خواهم از مشاهدات خودم برای روشن شدن قضیه سخن بگویم.

آقای مصداقی را از سایت دیدگاه که خود من نیز با آن همکاری می کردم، شناختم. آن زمان من میزگرد ها و مصاحبه های نوشتاری با دوستان در رابطه با موضوعات مختلف ترتیب میدادم.  در یکی از تظاهرات های مجاهدین در بروکسل آقای محمد جعفری – همنشین بهار – که از عراق با هم آشنا بودیم. ایرج مصداقی که چهار جلد کتابش را به فروش گذاشته بود، به من معرفی کرد و از من خواست که با او مصاحبه ای جهت معرفی  کتابش داشته باشم. من این مصاحبه را موکول کردم به خواندن کتاب.

در فرصتی، در محل بنیاد رضایی ها در حومه شمالی پاریس از آقای محسن رضایی در مورد مصداقی و کتابش پرسیدم. او  جواب داد که ایرج زندانی سیاسی بوده. حافظه بسیار قوی دارد که به حافظه فتوگرافیک معروف است و تمام صحنه هایی که می بیند را به شکل تصویر در ذهن ثبت می کند. برای همین هم در کتابش تمام اماکن و لحظه های زندان  را بخوبی ثبت کرده است. سپس من از آقای محسن رضایی چهار جلد کتاب ایرج  که در قفسه کتاب بنیاد بود را به امانت گرفتم. در مجموع نظر محسن رضایی در مورد ایرج مصداقی خوب بود و نقل به مضمون فقط او را کمی متوهم می دانست.  محسن رضایی برایم تعریف کرد که ایرج مدتی با ستاد خارجه مجاهدین همکاری داشته است. ولی حتی یک کلام از اینکه او قابل اعتماد نیست به میان نیامد.

من که فرصت خواندن کامل چهار جلد کتاب را نداشتم. به شیوه تند خوانی  که به آن آشنا بودم، کتابها را مرور کردم و فقط روی مقاطعی که برایم مهم بود مثل قتل عام سال ۶۷ و روابط درون زندان و یا آزاد شدن تامل بیشتری کردم. نکاتی در کتاب برایم جای سئوال داشت. شیوه برخورد ایرج مصداقی در بازجویی ها و بخصوص شیوه شرح ماجراها در زمانی که مقابل هیئت مرگ در سال ۶۷ قرار گرفت. یا مسئله شرکت او در گشت ها همراه پاسداران و بحث های او با داوود رحمانی یا بازجویان زندان برای من که دوره زندان را گذرانده بودم، قابل هضم نبود. و برایم جای تعجب داشت که چطور محسن رضایی به این موارد  در گفتگویمان اشاره نکرده. من به همین دلیل حاضر به مصاحبه و معرفی کتابها نشدم. در همان زمان نیز یک زندانی سیاسی به نام فریبا....ساکن لندن نقدی به این چهار کتاب نوشت که در اولین قسمت آن به همین موارد بالا اشاره داشت ولی با میانجیگیری آقای علی ناظر مبنی بر دامن نزدن به تضادها آنرا حذف کرد.

اما در مورد شیوه برخورد ایرج مصداقی در زندان، نظر من این نبود که ایرج جاسوس یا همکار رژیم می باشد. بلکه برداشت من موضع پایین و ضعیف او در زندان و توجیه کردن این برخوردها بود. در گفتگوی بعدی ام با محسن رضایی وقتی به این مسائل اشاره کردم، متوجه شدم که زیاد برایش مهم نیست.

چند سال بعد که ایرج مصداقی در نوشته ای آمار سی هزار نفره مجاهدین در مورد کشتار سال ۶۷ را زیر علامت سئوال برد. من مشخصا مخالف این نوشته ایرج مصداقی بودم. یکبار در محل بنیاد رضایی ها، با محسن رضایی در این مورد گفتگو میکردیم، او از من پرسید که آیا در مورد ایرج مصداقی اطلاعاتی دارم؟ به او گفتم هر آنچه که باید در مورد مصداقی بدانید در چهار جلد کتاب خودش آمده. تمام موارد و ضعف های خودش در زندان را  در کتابش نوشته است. اما برای محسن رضایی اساسا این موارد مهم نبود. در همان زمان به شهادت یکی از نفرات مجاهدین، محسن رضایی و محمد محدثین از مسئولین بالای مجاهدین با ایرج مصداقی ملاقات داشتند تا این مسئله را حل و فصل کنند. آن زمان با وجود همه ی این تنش ها هنوز از اتهام " همکار لاجوردی" یا " تواب تشنه بخون" خبری نبود و اتفاقا مشخص بود که مجاهدین نمی خواهند این گونه تضادها را برجسته کنند. و تلاش می کردند ایرج مصداقی را کنار خود نگه دارند.

بعد از اینکه ایرج مصداقی در مورد غلط بودن آمار کشتار سال ۶۷ نوشت در مراسم سالانه مجاهدین شاهد بودم که مسئولین دیگرمجاهدین از جمله محمود ائمی تلاش می کردند که از گذاشتن میز کتاب توسط  ایرج جلوگیری کنند. اما هر بار با پا در میانی محسن رضایی مسئله حل میشد.

در مراسم متعدد مجاهدین، ایرج مصداقی و بسیاری از هواداران مجاهدین و بخصوص زندانیان سابق که همدیگر را از زندان می شناختند، بسیار بهم نزدیک بودند. زندانیان سیاسی مثل فرخ حیدری... یا بسیاری که بعدها نام خود را زیر نامه  مجاهدین مبنی بر جاسوس بودن ایرج مصداقی گذاشتند. آنها و ایرج مصداقی به شکل یک باند بسیار صمیمی در فرصت های پیش آمده بعنوان زندانیان سیاسی دور هم جمع میشدند. اما همین نفرات بعد از موضع گیری مجاهدین علیه ایرج مصداقی، از او فاصله گرفته و شروع به نوشتن نامه های سریالی علیه او کردند. با توجه به اینکه این نامه ها فقط در سیات های مجاهدین منتشر میشد، مشخص بود که یک عمل سازماندهی شده از طرف مجاهدین می باشد.

اینکه بعد از اینهمه سال، یکدفعه این جمع زندانیان سیاسی به این رسیده که ایرج مصداقی از زندان اوین همکار بازجویان و تواب تشنه بخون ! بوده، جای تعجب دارد و قابل قبول نیست.

من با وجود اختلافات اساسی و پایه ای  با ایرج مصداقی، وارد بازی مجاهدین برای شیطان سازی از او و هیچ کس دیگری نخواهم شد. مجاهدین قبل از هر چیز باید پاسخ بدهند که چرا در مدتی که ایرج مصداقی بعد از آزادی از زندان در فرانسه با بخش روابط خارجی مجاهدین در محل اقامت خانم رجوی در اوور سوراوآز  بصورت مستمر همکاری میکرد و  به همراه آنها در هئیت های نمایندگی این سازمان در اجلاس بین المللی برای محکومیت جمهوری اسلامی شرکت داشت، او را جاسوس و مزدور نمی دیدند؟ با توجه به اینکه همه کسانی که آن زمان وارد سازمان مجاهدین می شدند، بخصوص زندانیان سیاسی باید از چک امنیتی سختی عبور میکردند. آنزمان بسیاری از زندانیان سیاسی که با ایرج مصداقی در زندان بوده اند در روابط مجاهدین یا در بین هواداران آنها حضور داشتند. چرا هیچ کدام از آنها در مورد مصداقی چنین دعوایی را مطرح نکردند؟  چرا مصداقی را آنزمان مجاهدین جزو نفرات مطمئن می دانستند. چرا هر ساله به او از طرف خانم مریم رجوی کارت تبریک عید ارسال میشد. لازم به توضیح است که کارت تبریک خانم رجوی فقط به نفرات شورا و اطرافیان نزدیک مجاهدین با امضای شخصی او  ارسال میشد. من نیز هر ساله این کارت تبریک ها را به همراه هدیه ای از طرف خانم رجوی دریافت کرده ام و هنوز آنها را دارم.

در مورد ایرج مصداقی با تمام انتقاداتی که هر کس می تواند به او داشته باشد. نمیتوان منکر آن شد که او در رابطه با افشاگری علیه رژیم بسیار تلاش کرده و نوشته است. تحقیقاتی که او در رابطه های مختلف گرد هم آورده ارزش مطالعاتی دارد و منبع محسوب میشود. در مورد زندانیان سیاسی و آنچه در زندانها گذشته نیز او نوشته های متعدد باارزشی دارد. برای همین این اتهامات از نظر من جز یک انتقام جوئی و به شیوه مجاهدین رژیم مالی کردن او نمی باشد. مجاهدین تا بحال نشان داده اند که هیچ گونه مخالفت یا سئوالی را تحمل نمیکنند. لیست کسانی که آنها به رژِیم می چسبانند هر روز طولانی تر می شود. و جالب اینجا است که همه این افراد کسانی هستند که مدت های طولانی با مجاهدین همکاری کرده  و یا از اعضای مجاهدین بوده اند.

مسئله ای برای من جای سئوال دارد و آن اینکه مجاهدین سه نفر از جاسوسان و نفوذی های رژیم را در دستگاه تشکیلاتی خود به مدت سیزده سال نتوانسته بودند تشخیص دهند و در جریان دستگیری اسدی معلوم شد که این سه نفر در تمام پایگاه های مجاهدین رفت و آمد داشته و حتی به آلبانی و دیدار خانم مریم رجوی رفته اند. عکس های آنها با بالاترین مسئولین مجاهدین از جمله آقای مهدی ابریشمچی موجود میباشد. مجاهدینی که قادر به تشخیص این نفوذی ها در میان خود نبوده اند، امروز چگونه بخود اجازه می دهند یک نفر را  بدلیل مخالفتش با مجاهدین همکار جمهوری اسلامی بنامند. براستی اگر مدرک و سند در مورد این اتهامات وجود دارد چرا آنها از ایرج مصداقی یا دیگر مخالفان مجاهدین  در دفاع از امنیت خود شکایت نمیکنند؟

ضمن اینکه در میان مجاهدین زندانیان سیاسی سابق بسیاری حضور دارند که طبق گزارشات خودشان نه فقط در زندان تواب بوده بلکه به همکاری فعال با بازجویان و دژخیمان دست زده اند. اما بعد از آزادی به دلیل پیوستنشان به مجاهدین، مسعود رجوی به گفته خودش آنها را بخشیده است. یا چگونه است که آقای رجوی، دژخیم شکنجه گر فراری که به شهادت خودش به خواهران ما در زندان تجاوز کرده و خودش عامل شکنجه بسیاری از زندانیان بوده را در نشست عمومی عفو میکند! و بعد هم او را با سلام و صلوات به خارج از کشور می فرستد. اما در مورد یک زندانی سیاسی که سالها با مجاهدین در جهت محکومیت رژیم جمهوری اسلامی در سازمان ملل همکاری کرده، اینگونه رفتار میکند؟ – در مورد این پاسدار بصورت جداگانه مطلبی انتشار داده ام که لینک آن در انتهای این مطلب آمده است. –  بنا به نوشته آقای  حنیف حیدر نژاد که سابقا در قرارگاه اشرف عضو ستاد پرسنلی مجاهدین بوده و در جریان گزارشات زندانیان سیاسی قرار داشته است، آن زمان در هیچ گزارشی اسمی از ایرج مصداقی نبوده است.

در اینجا می خواهم تاکید کنم که از زندانیان سیاسی آزاد شده در چند نوبت اسامی تمام توابین در زندان گرفته شده. هر کس لیستی از زندانیانی که با بازجویان همکاری می کردند را در ابتدای ورود به پایگاه های مجاهدین نوشته و تحویل داده است. چرا نام ایرج مصداقی و هیچ کدام از کسانی که امروز شما آنها را متهم میکنید در این لیست ها و گزارشات وجود ندارد. چگونه است که مقاله نویسان مجاهدین ناگهان امروز به یادشان آمده که ایرج مصداقی در زندان با دژخیمان همکاری کرده و برای نفوذ به درون مجاهدین فرستاده شده است! در این میان، گزارش فریدون ژورک از همه قابل توجه تر است. وقتی این گزارش را خواندم واقعا برایم این سئوال وجود داشت که چرا مجاهدین فریدون ژورک که بنا به دست نوشته خودش، در زندان برای فیلم سازی علیه مجاهدین با مسئولین جمهوری اسلامی همکاری میکرده را امروز در این حد ارج و قرب نهاده و برای او حقوق ماهانه کلان مقرر کرده اند؟ آیا این حقوق ماهانه نیست که فریدون ژورک را بعد از اینهمه سال به سناریو سازی وادار کرده است؟ به هر حال شهادت کسانی مثل ژورک که با جلادان در زندان به گفته خودشان همکاری داشته اند، برای من قابل استناد نمیباشد.

چندی پیش نیز مجاهدین در ادامه همین سند سازی ها، نوشته ای از یک سایت اینترنتی و حاشیه ای وابسته به جمهوری اسلامی که از ایرج مصداقی و اسماعیل یغمایی و چند نفر دیگر بعنوان حقوق بگیر یاد شده بود را بعنوان مدرک  بیرون دادند. از نظر من دوره این گونه فریب ها و مدرک سازی ها گذشته است. چاپ چنین نوشته هایی در سایت های حاشیه ای با مقداری پول کاملا امکان پذیر است. مجاهدین بهتر است بجای اینگونه سندسازی ها به سئوالات اصلی که در رابطه با سازمان و رهبرانشان مطرح است، پاسخ بدهند.

در انتها میخواهم به یک نکته دیگر اشاره کنم، چندی پیش حمید اسدیان شاعر و نویسنده مجاهدین قبل از مرگش، قسمتی از یک نقد مرا در رابطه با نشستن ایرج مصداقی کنار مسعود خدابنده را به وام گرفته و در اتهاماتش علیه او استفاده کرده است. برای من اصلا اینکار او جای تعجب ندارد. چون میدانم که اتهامات مجاهدین در دید هواداران و اطرافیان خودشان نیز ارزشی ندارد و استفاده از نوشته و نام من برای مشروعیت دادن به این اتهامات بوده است. وگرنه دیده ایم که مجاهدین چگونه بر علیه خود من و خانواده ام با اتهامات واهی  تیغ کشیده اند.

مجاهدین با اتهامات بی اساس بر علیه منتقدین شان تا کنون نشان داده اند که هیچگونه مخالفتی را برنمی تابند و آنرا به شدیدترین وجه سرکوب میکنند. در زمانی که آنها بر سر قدرت نیستند این گونه سرکوب ها جنبه ترور شخصیتی دارد. اما کسانی که امروز ترور شخصیت میکنند بی شک اگر روزی بر فرض محال به قدرت برسند در ترور و تیرباران مخالفان خود تردیدی نخواهند کرد. می بینیم که رفتار مجاهدین با منتقدین خود چه تحت تیتر "جمهوری دمکراتیک اسلامی"  و چه با تغییر یواشکی آن بعنوان "جمهوری دمکراتیک" بدون پسوند اسلامی، هیچ تغییر نکرده است و محتوا یکی است. محتوا سرکوب مخالف به هر شکل ممکن است. یعنی همان سرکوبی که سالها است در ایران تحت حکومت های مستبد و دیکتاتور جریان دارد. هر گونه تغییر نه در تیتر و شکل بلکه باید از محتوا و شیوه برخورد با منتقدان شروع شود.

عاطفه اقبال – 26 آوریل 2021

-       لینک نوشته حنیف حیدر نژاد

-       لینک نوشته عفو یک شکنجه گر توسط مسعود رجوی

-       اطلاعیه کمیسیون قضایی مجاهدین بر علیه ایرج مصداقی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر