بازار چالش عکس قدیم و جدید داغ است. چالش جالبی است و عکسهای دوستان دیدنی. هر کس به شکلی به آن پرداخته است. من اما نمیدانم چرا ذهنم پر کشید به چهره ی کسانی که در جستجوی یک نفس آزاد بخون تپیدند و دیگر هرگز عکس جدیدی از آنها بر هیچ دوربین عکاسی نقش نمی بندد. آنها که عزیزانمان بودند. مصطفی، عارف، ندا، فرزاد و دهها هزار تن دیگر که گاه حتی عکس مزارشان هم در دست نیست چون بصورت دسته جمعی دفن شده اند. یا مثل رامین و بسیاری دیگر حتی از گفتن محل دفنشان به خانواده دریغ کرده اند.
در چالش خون و چالش درد چند نسل: نسلی که زندگی نکرده، طعم زندان و شکنجه را چشید و سربدار شد. نسل مادر و پدرها که زندگیشان با سربریدن فرزندانشان از هم پاشید. و نسل جوانی که بخشی دربدر و آواره شدند و تبعیدی نام گرفتند! و بخشی دیگر هنوز در زندانها و زیر شکنجه اسیرند! من فقط چهار نام را به چالش کشیده ام اما انبوهی از این عکسها در خاطرات تک تک شما قدم می زنند! میدانم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر