زنجیرهایی که احساس نمی شوند خطرناکتر از زنجیرهای واقعی بر گردن برده ها می باشند.
برای مایی
که دوران سانسور و حذف مخالف را هم در شکل ارتجاعی و هم با رنگ و لعاب انقلابی
زندگی کرده ایم. هر گونه سانسور و حذف به مثابه هشدار است. هشدار از این جهت که می
دانیم در ورای این آزادی بیان ظاهری که امروز به آن در شبکه های مجازی می بالیم.
سیستمی قرار دارد که هر وقت اراده کند، میتواند به دهان منتقدین و معترضینی که
سوقشان داده از خیابانها به پشت کامپیوترها و تلفن های دستی تا بجای عمل اجتماعی
با نوشتن در شبکه های اجتماعی احساس مشارکت در تغییر جامعه را داشته باشد، یک دهان
بند به بهانه مبارزه با خشونت بزند. و رابطه هایی که در جایی غیر از این شبکه ها
حفظ نشده اند را بیکباره بگسلد. و این هولناک است. شوکی که توهم آزادی بیان را می
شکند و نشان میدهد که این آزادی بیانمان افسارش در دست "دیگری" است.
همانطور که در آبان خونین ۹۸ ناگهان در میانه دود و آتش و خون، با قطع اینترنت رابطه ها را قطع کردند تا
در سکوت کامل قتل عام کنند. وعده اینترنت ماهواره ای از طرف آمریکا که بعضی در آن
می دمیدند نیز جز برای سرگرم کردن مردم نبود .
بله این یک
هشدار است. فرق نمیکند بیطرف باشیم یا طرفدار این یا آن. فرق نمیکند در کجای کره
زمین ایستاده ایم. این هشدار در خانه تک تک ما را زده است. در زمانه ای قرار داریم
که کم کم حتی مسئولیت سانسور و سرکوب را از دوش سیستم برمیدارند. با خصوصی نامیدن
ابزارهای سانسور، مسئولیت اینهمه را به گردن افراد می اندازند تا سیستم در آن
بصورت رسمی درگیر نباشد. و مردم کودتاهای تدریجی در ساختار اجتماعی را نبینند.
شاید نئولیبرالیزم یکی از کارکردهای اصلی اش همین باشد که دیگر نتوان بصورت آشکار
دولت ها و سیستم ها را در سرکوب و سانسور نشانه گرفت. دیگر دست هیچ دولتی در چنین
عملکردهایی مستقیما آلوده نمی شود. بعد از گسیل آگاهانه شورش ها و اعتراضات از
خیابانها به شبکه های مجازی، و کنترل تمام عیار افکار و اندیشه هایی که ثبت میشوند
تا قابل شناسایی و کنترل در ابعاد وسیع باشند. گام به گام همین اعتراض کلامی در
برابر سانسور و سرکوب در تفاسیر مدیایی به خشونت گرایی تعبیر میشود. توده مردم در
برابر آنها که می زنند، شکنجه می کنند و می کُشند، باید متمدنانه رفتار کنند تا
مبادا خشونت گرا محسوب شوند. در چنین دیدگاهی بمباران و کودتا در کشورهای دیگر
خشونت محسوب نمیشود و با نام "بهار" بزک میشود. براه انداختن جنگهای
خانمان سوز و خلق القاعده و داعش در خاورمیانه برای بروز بربریت قرون وسطی خشونت
محسوب نمیشود. کشتارها و شکنجه های حکومتی خشونت محسوب نمیشود. اما هر جا که کسی
در برابر این همه بایستد، خشونت گرا می شود. فردا زندانها هم خصوصی خواهند شد و
شرکت های خصوصی مردم را دستگیر و شکنجه و اعدام خواهند کرد و حکومتها در جلوی صحنه
مسئولیتی در قبال آنها نخواهند داشت. تا کم کم حساسیت مردم کم شود.
وقتی حساسیت هایمان کم شد و تبدیل شدیم به انسانهایی که اگر سیلی به سمت چپ صورتمان زدند سمت راست را هم پیش آوردیم که سیلی دیگری متمدنانه دریافت کنیم. طولی نخواهد کشید که برده داری مدرن کودتای تدریجی اش را به پایان خواهد رساند. زنجیرهایی که احساس نمی شوند خطرناکتر از زنجیرهای واقعی بر گردن برده ها می باشند. زمانی که این زنجیرها را احساس کنیم، ناگهان توهم آزادی و آزادی بیان مان فرو خواهد ریخت. چنین تصوری هولناک است. تصور چنین آینده ای هولناک است. برشت خوب گفته بود: آنکه می خندد هنوز خبر هولناک را نشنیده است.
عاطفه اقبال - 12 ژانویه 2021
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر