۱۴۰۰ مهر ۱, پنجشنبه

معصومیت شاهین ناصری

 از شاهین ناصری و معصومیت و صداقتش نمیتوان براحتی عبور کرد. نمیتوان دو کلمه از کشته شدنش نوشت و فراموش کرد. او ندای انسانیت است. ندای حقیقت گویی. ندای سکوت نکردن با مصلحت گرایی حال بهم زن. شاهین یک زندانی عادی است. شاهین سیاسی نیست. وابسته به این حزب و آن حزب هم نیست. ایدئولوژیک هم نیست. شاهین انسان است. یک انسان با همه ی ارزش های خوب انسان بودن. بخاطر همین است که بر دل می نشیند. بخاطر همین است که نمیتوان فراموشش کرد. بخاطر همین است که دژخیم نمیتواند بودن او را تحمل کند.

من مدتی از اوین بصورت تنبیهی به میان زندانیان عادی زندان قصر منتقل شدم. مسائلی که آنجا دیدم بسیار تکان دهنده بود. بسرعت با زندانیان چنان دوست شدم که همگی برای کمک گرفتن و مشورت کردن پیش من می آمدند. اکثر آنها دارای روحیه گرم و مردمی جنوب شهر بودند. کسانی که به علت فقر گذرشان به زندان افتاده بود. با خبر کشته شدن شاهین تمام آن خاطرات برای من زنده شد. آری شاهین سیاسی نبود بلکه یک انسان بود. انسانی که سکوت نکرد. انسانی که سازش نکرد. او میتوانست براحتی با دژخیمان کنار بیاید. حتی به بهای سکوت و کنار آمدن آزاد شود. اما انسان بودن را به همه ی اینها ترجیح داد. انسان مدارانه ایستاد و از شکنجه های نوید و از اعترافات اجباری او زیر شکنجه گفت. و بخاطر همین به قتل رسید.
او در تاریخ مقاومت و مبارزات مردمی نامش زنده خواهد ماند.
بر او درود . بر او سلام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر