۱۴۰۱ دی ۲, جمعه

فریادهای مادر امیر مویدی بر سر مزار او

 این مادر #امیر_مویدی است در چهلمین روز پرپر شدن فرزند بیست ساله اش بر سر مزار او. فریادهایش قلبم را بدرد آورد. این صحنه ها هرگز برای ما عادی نخواهد شد. مگه میشه این داغها را که هر بار در شکلی دیگه تکرار میشه فراموش کرد؟ شوک در چهره اش موج میزند. میخواهند آرامش کنند دست همه را پس میزند و با فریاد میگوید ولم کنید. بچه منو بناحق کشتند. خون بچه ی من پایمال نمیشه. آخه چطور میخواهید اینهمه خشم و فریاد رو کنترل کنید؟ چطور میخواهید انقلابی که بر پایه این خشم رشد کرده رو خاموش کنید؟ مگه میشه؟ رود خونی که از پیکر ما 42 سال است جاریست امروز به خروش دراومده تا شما رو غرق کنه و ببره به زباله دان تاریخ. مگه میشه این فریادها رو شنید و خاموش موند. مگه میشه خونه نشست. مگه میشه با جلادان شریک کشتارشون شد؟ این چهره مادران و پدران ما در این سالها است. اعدام و کشتار نمیتواند انقلاب را خاموش کند. ما دشمن شما نیستیم، انکار شمائیم. تا فشردن نهایی گلویتان پیش خواهیم آمد. ۴۲ سال نبرد بی امان. باز هم بجنگ تا بجنگیم جلاد. روز سرنگونی نزدیک است. خشم ما را هنوز ندیده ای.

عاطفه اقبال - 2 دی 1401


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر