۱۳۹۴ فروردین ۲۸, جمعه

نه! خدای شما بزرگتر از هیچ کس نیست!



دانشجویان دختر دانشگاه حقوق - کابل- دهه ١٩٨٠

زنان افغان - امروز

در حین کشتن فرخنده، مردمی متعصب و جاهل فریاد می زنند "الله اکبر"... در حین سوزاندن دختری جوان، مردمی که ایستاده اند و تماشاگر این وحشیگری قرون وسطی هستند، با فریادهای " الله اکبر" به کشتن فرخنده یاری می رسانند...

می بینند که دختری جوان زیر حمله چماق و چوب و مشت و لگد ذره ذره جانش از بدن بیرون می رود... باز فریاد می زنند " خدا بزرگتر است"! ... می بینند که پیکر دختر را به آتش کشیده اند، باز فریاد می زنند " خدا بزرگتر است"... آخر جاهلان... قاتلان... وحشیان... خدای شما از چه چیزی بزرگتر است!؟ خدای شما که در دستان شما چوب را بر پیکر فرخنده می کوبد چگونه بزرگتر است!؟ .... آن خدایی که در مغز کوچک شما از دیدن برگه های سوخته کاغذی غمگین و خشمگین می شود ولی از سوختن گوشت و استخوان زنی به خشم نمی آید، کجایش بزرگتر است!!؟... نه! خدای شما بزرگتر نیست... از هیچ کس بزرگتر نیست... از همین فرخنده که تنش را به آتش کشیده اند نیز بزرگتر نیست...اگر بزرگتر بود و قدرتی داشت در آن وسط قد علم می کرد و نمیگذاشت دختری جوان بجرم اعتراض اینگونه به خون بنشیند... کجا هستند مردمی که بعدها زیر تابوت فرخنده را گرفتند و تظاهرات کردند!؟.. چند نفر از همین مردم وحشی که در اینجا هستند در روز سوگواری، از ترس، خود را مخالف این جریان نشان دادند!؟.... چند نفر از قاتلان این دختر بیگناه نیز در آن جا، خود را سوگوار نشان دادند!؟.... 
جهل همیشه جنایت به همراه دارد.... جهل همیشه ریشه همه ی تعصب ها و جنایاتی است که دیگران با دست همین جهل و تعصب به انجام می رسانند.... افغانستانی که روزی زنانش آزاد بودند امروز توسط از ما بهتران به این وضع کشیده شده است.... طالبان ها خلق شدند تا آنها بتوانند بهتر مردمی را غارت کنند. در جهل و تعصب نگه داشتن این مردم بهترین راه این غارت بود. کجا هستند آنها که به اسم نجات دهنده به این مملکت هجوم آورده بودند تا این دختر جوان را نجات دهند!؟... کجاست آن علی که گفته بود: اگر کسی بشنود خلخال از پای زنی یهودی کشیده اند و بمیرد بر او گوارا باد!؟...

این ویدئو را صدای آمریکا بعنوان سندی واضح تر از ویدئو های قبلی که قتل عمد فرخنده را به وضوح نشان می دهد، منتشر کرده است. وقتی با آن مواجه شدم. لحظه ای درنگ کردم. می ترسیدم که قلبم طاقت دیدن نداشته باشد. ولی روی شاسی زدم و تا به آخر به صحنه هایش نگریستم تا وحشیگری مردمی که دچار جهل و تعصب هستند را به چشم ببینم.... این صحنه ها در قرن بیست و یکم هنوز اتفاق می افتد.. ما نازک دلان طاقت دیدن آنرا نداریم ولی فرخنده ها در آتش این جهالت بدون اینکه بخواهند جزغاله میشوند.... آری قلب من با دیدن این ویدئو به تپش می افتد و میدانم که هر لحظه امکان دارد بایستد و تمام کند.... تمام وجودم با دیدن این صحنه ها میلرزد... ولی چگونه می توان از این صحنه ها گذشت و دوباره شب با آرامش سر بر بالش گذاشت!؟ دنیایی که دیوانه است... دنیایی که در ظاهر مدنیت مدرن آن، همچنان وحشی است... دنیایی که طالبان اسلحه و قدرت و پول بر آن فرمان می راند و ابزارشان نیز همین مردم جاهل هستند.... کتابهای مذهبی را در بین ما رواج می دهند که اگر سیلی به گوشمان زدند آنطرف صورتمان را نیز برگردانیم که باز سیلی بخوریم و اگر به روح و روان و زندگی و شهر و کشورمان تجاوز کردند باز لبخند زنان آنها را ناجی ببینیم و به نماز و روزه و زیارت حج مان مشغول باشیم و یا با ژست مدرن بودن آیفون و آی پد بازی کنیم!...خدایی که در عوض این کشتارها،  بهشت را با حوریانی که باز برای همین متعصبان است وعده میدهد. با چنین خدایی، بهشتی برای فرخنده ها متصور نیست! ولی زندگی در این دنیا باید در تقوا و ریاضت باشد تا دیگرانی ثروت دنیا را به غارت ببرند!..... نه! خدایی که شاهد اینهمه است و باز سکوت کرده است... نه تنها بزرگتر نیست... بلکه حتی کوچک هم نیست....اصلا نیست!..... خدایی است که به خدمت همان جنایتکاران در آمده و در خدمت منافع آنها، مردم را به بندگی می کشاند...خدایی است که همان غارتگران خلقش کرده اند که در پناه او بتوانند بهتر و بیشتر غارت کنند.... این وضعیت را فقط و فقط مردمی که بپا خیزند می توانند عوض کنند.... مردمی که بخواهند سرنوشت خود را تغییر دهند... مردمی که خدای خود را خلق کنند.... خدایی بزرگ ولی نه بزرگتر از مردم، ...خدایی که بهشت را در همین دنیا فراهم کند.... خدای عشق و برابری... خدای انسانیت... خدای زندگی .... خدای مردم....آن خدا، خدای من است!


  عاطفه اقبال - 17 آوریل 2015

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر