چه جالب، روح هر دوشون شاد ...همینطور تمام جان باختگان راه آزادی !!!
درود فراوان بر تو و بر قلم روان و زرینت
.....باشد که روزی با همگانی شدن این فریاد استبداد و ارتجاع در کشورمان سرنگون شود و حکومت مردم جایگزین گردد..
امیدوارم هممون زنده باشیم آنروز رو ببینیم !!!
درود یرشما وهمه ی آزادیخواهان ، ودرود بر روان پاک جان باختگان راه
آزادی ،سرنگون باد جمهوری جهل و جنایت و تجاوز و شکنجه ولایت فقیه اسلامی خامنه ای
آنچه نوشتی در مورد ندا که درست هفت ماه بعد از سی خرداد شصت بدنیا آمده بود. مرا بیاد جمله ای از عارف انداخت. شب قبل از سی خرداد شصت از جلسه ای در انجمن مادران باز میگشتم. از تظاهرات روز بعد نگران بودم. با عارف در خانه پدر و مادر حرف زدم. به او گفتم که میترسم فردا در تظاهرات، خمینی دستور کشتار همه را بدهد. او منتظر همین است... پاسخ عارف تکانم داد : بقول امام علی ...از رهروان ما کسانی هستند که نطفه شان هنوز در شکم مادرانشان بسته نشده است.... با خواندن نوشته تو داشتم فکر میکردم که ندا مصداق همین سخن است.......ممنون و سپاس از تو عزیز
بله عفت عزیز براستی که ندا و سهراب و اشکان و ووو مصداق همین هستند. آنهایی که نطفه شان در آن شرایط خونین بسته شد و در شرایط خفقان و سرکوب رشد کردند. خمینی و خمینی صفتان فکر کردند که با سرکوب و کشتار یک نسل می توانند آتش قیام را خاموش کنند. ولی دیدیم که نسلی دیگر پا در راه همان نسل بخون خفته نهاد و بار دیگر آتش قیام از سراسر ایران سر کشید. آتشی که ریشه ی ولایت فقیه را در ایران زمین خواهد سوزاند. چنین باد
بسیاری نان خون ندا را خوردند.
هر چه زمان می گذرد احساس می کنم که ندا آقا سلطان از جنس همان شقایق های گلزار شصت است و به همان دشت های پنهان در پس کوههای حریم دار بازگشت. هیچگاه تابستان و پاییز شصت را فراموش نمی کنم که چهره ای مخوف با دندانهای سیاه، دریچه درب اطاق را باز می کرد و اسامی را برای اعدام می خواند.
همواره این سوال از خودم مرا رنج می دهد که چرا اسم من نه؟!
یاد عارف که نامش دو دنیای گذشته و حالم را تعریف می کند و یاد این دختر شب سوز گرامی باد.
Zohreh Mirian Ba sepas
رضا جان، من تردید ندارم، ندا همانطور که گفتی از جنس شقایق های سال شصت است. اما در مورد سئوال اینکه چرا تو نه!؟ من نیز بارها از خودم این سئوال را کرده ام. بخصوص آن روزها و شبهایی که کسی را از سلول می بردند و آن شبهایی که در اوین بیش از سیصد تیر خلاص بر شقیقه یارانمان را می شمردیم و در خلوت خود خون می گریستیم. ولی امروز فکر میکنم اگر ما مانده ایم گرچه هر کدام با یک معجزه... شاید حکمتی در کار بوده است. شاید رسالتی بر دوش من و تو و کسانی است که هر کدام به شیوه ای نجات یافته اند. شاید آزادی فقط به خون نیاز ندارد... مسیری که ما طی کردیم خودت میدانی که گاهی هر روزش کمتر از بخاک و خون کشیده شدن و اعدام نبود.... باورهایی که ویران شد... باورهایی که باید از نو می روئید و بارور میشد.... شاید.....نسل ما، نسلی که هنوز زنده است رسالتی دیگر بر دوش دارد.... شاید...
یادشان گرامی باد. در بعد سیاسی شاید زمان به دراز کشید و شهیدان سالها فاصله گرفتند ولی در بعد فلسفی تمام زنده اند، در جان حیات و حیات ملی. جنبش سال شصت میتوانست بعد از سی خرداد راه دیگری بپیماید و جنبش سال هشتاد و هشت نشان حیات مردم ایران است. رودی که جلو میرود تا به دلتای ازادی برسد و میرسد.
جنبشی که جنبش رنگین کمان بود. جوانانی که از سی خرداد شصت تا سی خرداد هشتاد و هشت و بعد از آن، جانشان را برای احیای آزادی دادند، همگی در یک هدف مشترک بودند. " نه" به جمهوری ولایت فقیه، " نه" به استبداد و دیکتاتوری، نه به سانسور و خفه کردن آزادی بیان تحت هر نام و ایدئولوژی.... هدف همه این آزادیخواهان یکی بود و یکی است.
نشان حیات مردم ایران است. رودی که جلو میرود تا به دلتای ازادی برسد و میرسد.
خمینی با تمام کینه ضدّ انقلابی خود آمد تا پس از فردای قیام مردم رنج دیده ایران، نسل جوان و پر شور و با آرمانهای والای آزادی و عدالت اجتماع یی را کشتار کند و متاسفانه از تمام کمکهای الهی هم برخوردار شد!. هزاران هزار جوان که در اوین و زندانهای دیگر زیر شکنجه به شهادت رسیدند و یا تیرباران و در سالهای بعد حلق اویز شدند. نسلی را سوزاند. کاش، کاش حداقل مغز و دستهای ما میتوانست آن چهرهٔهای معصوم و دوست داشتنی را ترسیم و به یادگار میگذاشتیم. احمد هشتاد و چهار با آن لبخند همیشگی و زیبا ، حمیدرضا معینی، و .........
khanoom e eghbal ya shoma ya khaharetoon dar moredeh shahadat aaref dar 30 khordad neveshteyee neveshteh boodin lotf mikonin roo wall am bezarin?
تقارن این دو روز برجسته در تاریخ مقاومت ایران را می بینید؟ آیا این یک اتفاق بوده یا حکمتی در آن نهفته است؟ آیا این حکمت تذکار و یاد آوری جانفشانیهای نسل انقلاب و خونهای مقدسی که در پای نهال جوان آزادی در آن روزهای آشوب و سرکوب بربریت عیان که در قالب حکومت پیر نفرت انگیز و کینه جو یعنی خمینی بر زمین ریخته شد, نمی باشد؟
بدون شک خون پاک این شهدای راه آزادی نخواهد گذاشت درد ورنج این مردم به ستوه آمده از دیکتاتوری ملا ها و ملا نماها به هدر برود بلاخره این رنج ها به ثمر خواهد نشست وروسیاهی به حنایتکاران وفرصت طلبان خواهد ماند
یک نکته قابل تامل اینکه عارف و ندا هر دو در هنگام شهادت 28 ساله بودند. و به فاصله 28 سال از هم هر دو در تظاهراتی مسالمت آمیز با گلوله ی این نامردمان کشته شدند. راستی چه حکمتی است؟
تشنۀ آزادی بودن، نیازی به نشان دادن علت و دلیل و حکمت ندارد.ـ
عارف و ندا به دو نسل متفاوت تعلق دارند... اما با یک نقطۀ مشترک.ـ
آزادی، آزادی و باز هم کلمۀ مقدس آزادی، مخرج مشترک عارف و ندا و هزاران عارف و ندای دیگر است. 28 که هیچ، اگر 280 سال هم فاصلۀ زمانی باشد، و اگر مثل فاطمه مصباح و مادر ذاکری هم فاصلۀ سنی باشد،باز هم این کلام جادویی، به همۀ عارف ها و نداها، راه و رمز و شیوۀ "چگونه زیستن و چگونه مردن را" خوب میاموزد.ـ ایکاش که آیندگان هم رهروان و شاگردان خوب و صادقی برای این "معلمان" باشند.ـ
خلق جهان بداند، عارف معلم من است و ندا رهبر من است
سرنگون باد جمهوری تجاوز و شکنجه اسلامی.
بله حكمتى در كار است ووظيفه ومسئوليتى بزرگتر بردوش تك تك ما براى ادامه راهشان وپايداري براي حفظ اهدافشان بله برماست كه نگذاريم خون عارف ها و نداها وهدف آنها بازيچه يك سرى سياست بازيها ومنبع سوء استفاده سياست بازان شود اسالت راه آنها آزادي براي همه بود در تمام جهاتش كه باداشتن آن همه چيز از جمله نان و شادي وخوشبختي براى همه خواهد آمد
خا نم عاتفه اقبال اينکه شما میگوييد "چه حکمتيست" که عارف و ندا 28 سال اختلاف سن داشتند و عارف 28 سال از ندا بزرگتر بود اينها هم خرافتيست که شما فقط دل خود را به آن خوش ميکنيد هيچ حکمتی نيست يک اتفاق است بگذاريد که مثل خمينی نباشيم و خرافا ت را به نسلها ی بعدی انتقا ل ندهيم
با آرزوی سلامتی برای شما و آرزوی سرنگونی جمهوری اسلامی
و همچنين به اميد سرنگونی رجوی های فا سد.
نه بزرگ ایرانیان آزاده و میهن دوست به رژیم جهل و جنون و جنایت اسلامی از همان نخستین روز برپایی این رژیم دست نشانده و اشغالگر به این رژیم و پشتبانانش گفته شد،و نه در سی ام خرداد 60!نه بزرگ ایرانیان آزاده و میهن دوست به رژیم تبهکار جمهوری اسلامی در هژدهم تیرماه سال 1359 از سوی افسران میهن دوست پایگاه شاهرخی همدان به این رژیم گفته شد،افسران آزاده و دلیری که قصد داشتند در همان سال 59،و نه 60، با حرکتی ملی جماران و پایگاه های سپاه پاسداران رژیم را درهم بکوبند و از این راه بساط این رژیم اهریمنی را یکسره از میان برچینند،اما شوربختانه در نتیجۀ همدستی حزب توده و مجاهدین خلق و شماری دیگر از احزاب و سازمان های پشتیبان رژِیم جمهوری اسلامی با دستگاه های اطلاعاتی این رژیم،شناسایی شده و لو رفتند و در تابستان خونین 59 گروه گروه اعدام شدند تا راه برای تجاوز ارتش جنایتکار صدام حسین به میهن ما هموار گردد!نه بزرگ ایرانیان به رژیم شکنجه و اعدام و قصاص جمهوری اسلامی درست در همان روز و روزهایی به این رژیم گفته شد که سازمان هایی مانند سازمان مجاهدین خلق از خمینی خون آشام با صفاتی همچون "پدر خمینی" و "امام خمینی" یاد می کردند،از اعدام های دسته جمعی و وحشیانۀ امرای کشوری و لشگری و بسیاری از کارمندان معمولی حکومت شاهنشاهی پشتیبانی می کردند و در رفراندم جمهوری اسلامی به این رژیم خونریز و ضد ایرانی رای "آری" می دادند،و نه "نه"!یاد همۀ جانباختگان راه آزادی مردم و میهن مان را گرامی بداریم،اما تاریخ را تحریف نکنیم
21 juin 2013, 10:32 · Modifié ·
کا ملا با شما مو ا فقم مجاهدين در بر پايی اين رژيم خون آشام با خمينی جنايتکار همکاری کردند حتی او را کا نديد ای رئيس جمهوری کردند ولی و وقتی خمينی سهمی به آنها نداد دشمن خمينی شدند
جنبشی که جنبش رنگین کمان بود.
جنبش رنگین کمان
کامنت های سال ۲۰۱۴
روح تمام شهداي راه ازادي شاد و راهشان ادامه باد ، انان مشعلهايي بودن كه با سوختن خود شب تاريك استبداد را روشن نمودند ، چراغ راهشان پر پرتو باد
. فریاد یکی بود : آزادی . آزادی . آزادی ای خجسته آزادی .....باشد که روزی با همگانی شدن این فریاد... استبداد و ارتجاع در کشورمان سرنگون شود و حکومت مردم جایگزین گردد.
اسمشان را شهید نگذاریم اینان کشته شدگان راه وطنند.
· Répondre · 21 juin 2014, 00:16
شهید آدم رو یاد آخوند،و مزاحمین خلق میندازه
· Répondre · 21 juin 2014, 00:18
یاد برادرتان عارف و ندا گرامی باد
از عارف تا ندا براى آزادى
زلف آشفته و قی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست- یاد رفیقان گرامی باد
از عارف تا ندا يادشان گرامى
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر