۱۴۰۰ مهر ۲۴, شنبه

نقش اطاق فکر حکومت در کلاب هاووس برای مشروعیت دادن به لاجوردی

امروز دوستی از موضوع و گفتگوهای صورت گرفته در کلاب هاووس در شب گذشته برایم حرف میزد. موضوع گفتگو در مورد خوب یا بد بودن لاجوردی بوده. با توجه به اینکه تاکتیک های اطاق فکر جمهوری اسلامی در این رابطه مدت زیادی است که در فضای مجازی جاری است. بر آن شدم که در مورد آن بنویسم و دوستان را به هوشیاری دعوت کنم. یکی از کارهایی که اطاق فکر رژیم جمهوری اسلامی در دست دارد، مشروعیت دادن به بحث در مورد بد بودن یا خوب بودن جنایتکاران است. اینکه گویا در این مسئله اساسا تردیدی وجود دارد که موجودی بنام لاجوردی را جز "جلاد" چیز دیگری می توان نامید. تاکتیکی که میخواهد دفاع از چنین موجودی که چهار دهه بخاطر جنایتهایش مورد تنفر مردم بوده را مشروع جلوه دهد. میخواهد در برابر چشمان اشکبار مادران و پدران و خانواده های دادخواه این گزینه را قرار دهد که بچه های شما خلافکار بوده اند و شکنجه و کشتار حقشان بوده. یعنی بجای این بحث که چگونه دژخیمانی را که در کشتار مردم دست داشته اند، به دست قانون بین المللی بسپاریم و مجازات کنیم. میخواهند ما را با بحث های دو زاری در مورد آنها و توجیه شکنجه سرگرم کنند. اکثر اطاقهای کلاب هاووس یکی از ابزار مشروع سازی در دست کارگزاران وزارت اطلاعات می باشد. میخواهند تردید ایجاد کنند. همانگونه که حمید نوری در دادگاه می گوید، من با شنیدن صدای شعارها شکنجه می شوم! میخواهند صحنه را بچرخانند و ما را برای محاکمه دژخیمان به نقض حقوقشان متهم کنند! بعد با اسم مستعار می ریزند و برای جنایت ها توجیه می تراشند. دنباله این تاکتیک این است که با شناسایی کسانی که نظر مخالف به لاجوردی داشته اند، آنها را در فضای مجازی با بدترین تهمت ها و تهدیدها بترسانند.
این تاکتیک ها که امروز پایش به کلاب هاووس رسیده، سالهای زیادی است که در رسانه های فارسی بین المللی پا به صحنه ظهور گذاشته. باب کردن " آقا " گفتن به دژخیمانی مانند خمینی و خامنه ای و رفسنجانی و لاجوردی و سلیمانی... یکی از این شگردها است. به بهانه آکادمیک و رسانه ای حرف زدن. به موجودی مانند خمینی که در اذهان عمومی به عنوان " جلاد قرن " شناخته شده، " آقای خمینی " گفتن یعنی به او مشروعیت دادن. یعنی همانگونه که یک شبه او را با رسانه های مانند بی بی سی در اذهان ساده مردم " امام " معرفی و شایعه دیده شدن عکسش را در ماه آنتنی کردند، امروز هم همان " امام " و " آقا " خواندن او را باب کرده اند که نامش را تطهیر کنند. من بدلیل اینکه زیر بار این " آقا " گفتن ها نرفتم، هرگز نخواستم در چنین بحث های رسانه ای شرکت کنم. خمینی و امثال او را هرگز جز با پسوند " دژخیم" " جنایتکار" " جلاد " نخواهم خواند.
اگر در اطاق کلاب هاووس شب گذشته شرکت کرده بودم. در همان ابتدا به دو برگزار کننده با نام مستعار " رئوف" و " گل آقا" میگفتم : این موضوع بحث شما مشروعیت دادن به دژخیمان است. برای همین اساسا شرکت در آن را مشروع نمیدانم و اطاق را ترک میکردم. شب گذشته 2400 نفر در این اطاق شرکت داشته اند که اکثر غالب با نفرات رژیم با نامهای مستعار بوده که از لاجوردی دفاع کرده اند. من در تعجبم از کسانی که در این اطاق حتی در جبهه مخالف لاجوردی حضور یافته و تا به آخر مانده اند.
تشکیل چنین اطاقهایی را قاطعانه محکوم کنیم. شرکت کردن در چنین بحث هایی آنهم با کسانی که غالبا نام مستعار دارند، حتی از موضع مخالف، مشروعیت دادن به آن میباشد.
وجود من از شنیدن مطرح شدن چنین بحثی لرزید. یاد بدن شکنجه شده محمود همسرم در اوین افتادم که از شدت شکنجه نمی توانست روی پاهای خود بایستد و توسط لاجوردی روی برانکارد به میدان تیرباران برده شد. چهره های صدها شکنجه شده ای که شخصا می شناختم در مقابل چشمانم ردیف شدند. درد و رنج پدرم در اوین فقط برای فراری دادن دخترش را در آن سن چگونه می توانم از یاد ببرم. یادمان نرود که امثال لاجوردی و رحمانی و خمینی چه کسانی بودند. یادمان نرود چگونه از پیکر این مردم خون جاری شد. یادمان نرود دل های سوخته خانواده هایی را که هنوز از محل دفن عزیزانشان خبر ندارند. یادمان نرود بسیار بدنهای آش و لاش شده آزادگانی که یا زیر شکنجه تمام کردند و یا توسط این دژخیمان بعد از شکنجه تیرباران شدند. یادمان نرود اینهمه خون و درد و رنج را که چهل سال است بر دل ما سنگینی میکند. لاجوردی ها در یک کلام فقط " جلاد" و " دژخیم" هستند.
از نظر من این بحث ها را بدون اما و اگر باید بایکوت کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر