۱۳۹۸ دی ۴, چهارشنبه

مادر بزرگ پویا: فردا خودم چهلم می گی

مادر پویا: مرا وزارت اطلاعات احضار کرده. از پویای عزیزم می خواهم زبان مرا باز کند تا خون بناحق ریخته پویا را بگیرم.تا آرمان ناتمام پویا را به سرانجام برسونیم.
مادر ابراهیم: فردا چهلم ابراهیم است. من میخواهم حرف بزنم می گویند لال شو. این جوانان خونشان بناحق ریخته شده. خانواده بختیاری را بازداشت کردند. امیدوارم که آزاد بشن و بیایند بر سر قبر فرزندامون خون گریه کنیم. لای لای بچه ام لای لای
این مادرها و این مادربزرگ. مادران بزرگ سرزمین ما. مادران ایران زمین. مادران جگر سوخته، تمام گلهای جهان را اگر بزیر پایتان بریزیم، کم است. فردا روز بزرگی است. مادر و پدری که با شجاعت قبل از رفتن به زندان ویدئو ضبط کردند و فراخوان به برگزاری پنجم دی دادند. مادربزرگی که اینک در نبود افراد خانواده بپا خاسته و می گوید، من به تنهایی این مراسم را برگزار می کنم. مادری که پرچم ابراهیمش را بر دست گرفته. آهای دژخیمان همه خانواده ی پویا بختیاری را از ترس پنج دی به اسارت برده اید. این مادر بزرگ را یادتان رفته. با او چه میکنید! با مادر ابراهیم چه میکنید؟ با هزاران جوان برخاسته در ایران زمین چه میکنید؟ یزید هم در داستانهای آخوندها با خانواده های کشته شدگان جنگ چنین نکرد که شما می کنید. اما اینبار این مادران شما را به زمین خواهند زد. شک نکنید.
من با صدای این مادران هر بار می میرم و زنده میشوم. نمیفهمم چگونه کسی می تواند این جنایتها و این سوزجگرها را ببیند و سکوت کند.
عاطفه اقبال ۴ دی ماه ۹۸

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر