برگی از وبلاگ " درد یک قرن"
از آن زمان که پروانه ما راهش را در شب گشود و رفت. هر نوزده اردیبهشت بغض میشود و در وجودم می شکند. کودکان روستا هنوز به انتظارش نشسته اند. روزی هر یک از این کودکان خود فرزادی دیگر خواهند شد. #فرزاد_کمانگر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر