کامنت ها در فیسبوک:
اعدام زم که در یک روند محاکمه غیر عادلانه صورت گرفت محکوم است ,,فکرم میکنم او مامور شناسنامه دارو تشکیلاتی منابع اطلاعتی رژیم نبود اما فردی احساساتی و غیر مسئول وبا شخصیتی متوهم و بلندپروازانه
قاتلان بالفطره به قدرت رسیده فکری جز قتل به مخیله مریض شان نمیرسد. با این کشتن ها ایمان مردم به اسلام ورشکسته را می کشند. هر چه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک. این نمک اسلام است که دارد می گندد.
ایمانی دیگر نمانده است که بمیرد. چهل دو سال حکومت جمهوری اسلامی ماهیت دین و مذهبشان را روی میز ریخت.
محله پامنار تهران و کوچه های تنگ ان خاطرات بسیاری از دوران دبستان و دبیرستان مرا در خود مخفی دارد. اطاق پذیرایی ما که نزدیک در بود و هیچ کس در ان نمیرفت هر ۵شنبه عصر یک صندلی نزدیک در بود که اخوند محله میآمد و در اطاق خالی روضه می خواند و میرفت و مامان یک تومان بایشان میداد. در همان کودکی که پدر مرا مجبور به خواندن کتابهای ماکسیم گورکی میکرد به مامان گفتم چرا به این آقا یک تومان بیخودی میدی که یک چیزهایی تو اطاق خالی بگه و بره؟؟؟ جواب مامان این بود که خوبه که اقا ی روضه خون هفته ای یک بار بیاد تو خونه و روضه بخونه. یمن و برکت داره. مامان سال ۵۶ یعنی یکسال قبل از انقلاب و در سن ۵۲ سالگی چشم از جهان بست و پدر در سال ۶۲ هنگامی که صدای بغض آلودش در تلفن بمن که در سرمای بیش از حد منیتوبا در کانادا بودم غم گینانه میگفت همه را دارند میکشند در تنهایی خانه سکته کرد و ۳ روز داخل منزل بود و ژاندارمری از پشت بام وارد شد. آقایان روضه خوان به قدرت رسیده بودند و یمن و برکت به خانه آورده بودند. یاد مادر باور دار و پدر بی خدا در خاطرم ماندگار است.
راست گفته اند، سیاست بی پدر و مادر است.
تادیروز روح اله زم را عامل جمهوری اسلامی میدانستند، وامروز معترض به اعدام .
تصورش رو بکن ، یک چون من، چگونه می تواند گیج نشود؟ گویا این اپوزسیون خارج از کشور اطلاع چندانی ازشرایط داخل ایران ندارد؟ ؟؟؟
بله سیاست پدر و مادر ندارد. در مورد زم برخوردهای مختلفی وجود داشت. من به شخصه هرگز نه منش سیاسی او را باور کردم و نه به اخبار پفکی آمد نیوز گوش دادم. اینور و آنور دوستانی که در صفحه شان می گذاشتند میدیدم. اینگونه اخبار پخش کردن را توهم پراکنی و بی اعتماد کردن مردم می دانم. زم قربانی ساده نگری خود شد و در توهمی که برایش رقم خورده بود با پای خود به عراق رفت و قربانی شد. یعنی این رژیم را هنوز نمی شناخت. اما از نظر من همانطور که قبل از اعدام زم نوشتم. هیچ کس مستحق تر برای مرگ جز خامنه ای و سردمداران این حکومت در ایران نیستند. اعدام زم و هر کس دیگری که حتی عقاید او را قبول نداشته باشم از نظر من محکوم کردنی است.
عاطفه جان روح الله زم قربانی ناپختگی و بی در و پیکری سیاسی خودش شد . پیرامونش تماما آلوده بود و مدتها بود که سرنخ همه فعالیت هایش در دست اطلاعات رژیم بود. بهمین دلیل هم رژیم وقتی اراده کرد بهمین راحتی او را ربود و بعد هم اعدام کرد.
دقیقا همینطور است مازیار جان. من هیچوقت اخبار آمد نیوز و زم و اهورا و اینها را گوش نکرده ام. اینها بی اعتمادی را در میان مردم دامن زده اند. اما ربودن او و اعدامش را قویا محکوم میکنم.
اتفاقا الان داشتم می گفتم که کم کم هر مخالفی را اعدام خواهند کرد بسیار خطرناک شده اند.
بله اگر جامعه سکوت کند درب خانه ی ما را که در خارج کشور هستیم را هم خواهند زد. ما هم از ربوده شدن و اعدام بی نصیب نخواهیم بود. رژیم قاتلان یعنی این.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر