سوگوارش نیستم. به داشتن او در تاریخ ایران افتخار میکنم. مردی که تا آخرین نفس در برابر بیداد ایستاد. تا آخرین نفس از زندانیان سیاسی حمایت کرد. به دیدار خانواده هایشان رفت. مرد استوار تاریخ ایران زمین. انسانی که همیشه در مقابل ستم ایستاده است. دکتر محمد ملکی را میگویم. از آن انسانها که تاریخ سازند. همانطور که چند سال پیش برای اینکه او را در زنده بودنش پاس دارم، نوشته بودم:
"محمد ملکی فراتر از هر گونه وابستگی سیاسی و ایدئولوژیکی در چهارچوب های حزبی و سازمانی، "پدر ایران زمین" است. پدر مقاومت و استواری. او به همه مردم تعلق دارد. مردمی که همیشه از آنها دفاع کرده است. مردمی که بخاطرشان شکنجه شده است. انسانی که با تمام توانش هرگز سکوت نکرد و برای حق خودش و دیگران جنگید. او به تنهایی یک تاریخ است. تاریخ سیاه ترین دوران کشور ما. تاریخ دوران کشتار و شکنجه و قتل عام. محمد ملکی به تنهایی شرف ایران زمین است. نه از پا می نشیند. نه خم به ابرو می آورد. در گرما و سرما با عصایش هر جا که اعتراضی بر علیه بیدادگری وجود داشته باشد، حضور دارد. سمبلی از آنها که علیرغم تمام سختی ها پرچم اعتراض را بر فراز دستهایشان همچنان به اهتزار در می آورند و فرهنگ اعتراض را در دلها تکثیر میکنند. چقدر دوست داشتنی است این انسان
آری! محمد ملکی در این سالها همواره عصازنان به هر خانه ای که جور رژیم جمهوری اسلامی به آن وارد شده، سر زده و یار و همراه بوده است. برای همراهی با زندانیان گزینه سازی نکرده است. او را پاس بداریم و او را چراغ راهمان کنیم.
محمد ملکی یک منش است، یک مرام است، مرام انسانیت، مرام ایستادگی، مرام دوست داشتن... و من دوستش دارم. بر پیشانی اش بوسه می زنم. بدرود مرد صبور سالیان درد و مبارزه. بدرود
عاطفه اقبال - 12 آذر 99
۱۳۹۹ آذر ۱۲, چهارشنبه
دکتر ملکی پدر ایران زمین
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر