شعر زیبا و پرمحتوای " ترس " از شاعر عزیز کیوان هاشمی است. صدا و کلام این شاعر گرمای خاصی به شعر داده است. سروده ای که واقعیات اجتماعی را چنان برجسته میکند که گویی از تجربیات تک تک مخاطبانش حرف می زند، استعاره ها در شعر آشنا است : " ترس از اینهمه روباه در مقابل ترس از شیر و پلنگ " " ترس از دوستان آب زیرکاه که از پشت خنجر می زنند بجای ترس از جنگ رو در رو " " ترس از زاهد بی عقل در ازای صد دشمن دانای لامذهب" " نه از سختی راه بل از سستی همراه" " نه از ظالم که از نفرین و آه یک مظلوم" " نه شاه که از قداره بندان مرید شاه" و در آخر " ترس نه از خدا بل از طرفداران درگاه و از برادران حزب الله " معنی پیدا میکند. ترسی که سالهاست بر جامعه ایران سایه افکنده است و کیوان هاشمی آنرا با قدرت در این شعر به طنز کشیده است.
عاطفه اقبال - اول دی ۹۳ برابر با ۲۲ دسامبر ۲۰۱۴
ترس
من از شب های تاریک بدون ماه میترسم
نه از شیر و پلنگ، از این همه روباه میترسم
مرا از جنگ رو در روی در میدان گریزی نیست
ولی از دوستان آب زیرکاه میترسم
من از صد دشمن دانای لا مذهب نمیترسم
ولی از زاهد بی عقل ناآگاه میترسم
پی گمگشته ام در چاه نادانی نمیگردم
اصولا من نمیدانم چرا از چاه میترسم
اگرچه راه دشوار است و مقصد ناپدید اما
نه از سختی ره، از سستی همراه میترسم
من از تهدیدهای ضمنی ظالم نمیترسم
من از نفرین یک مظلوم، از یک آه میترسم
من از عمامه و تسبیح و تاج و مسند شاهی
اگر افتد به دست آدم خودخواه میترسم
مرا از داریوش و کوروش و این جمله باکی نیست
من از قداره بندان مرید شاه میترسم
نمیترسم ز درگاه خدای مهربان اما
ز برخی از طرفداران این درگاه میترسم
خدای من، نمیدانم چرا از تو نمیترسم
ولی از این برادرهای حزب الله میترسم
چو کیوان بر مدار خویش میگردم، ولی گاهی
از این سنگ شهاب ابله گمراه میترسم
شعر و دکلمه : مرتضی کیوان هاشمی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر