مهدیه گلرو که در زمستان 88 دستگیر و بعد از تحمل دو سال و شش ماه زندان در سال 91 آزاد شده بود. بار دیگر در چهار آبان سال جاری بجرم اعتراض به اسیدپاشی، در فردای تجمعی که در مقابل مجلس صورت گرفت، دستگیر شده است. اسیدپاشان همچنان آزادند ولی مهدیه گلروها به علت اعتراض دستگیر میشوند! مهدیه در ملاقاتی با همسرش گفته بود : " دلم برای مظلومیت خودم می سوزد که هیچ کاری نکرده ام و چنین رفتاری می کنند."
خواهر مهدیه هراس و بهم ریختگی یک خانواده را از بازداشت دوباره خواهرش بیان میکند : " وقتی صدای وحید رو - همسر مهدیه - از پشت تلفن شنیدم دلم ریخت.این صدای غمگین و مضطرب رو میشناسم.خودمو زدم به کوچه علی چپ.اینقدر که حتی حال مهدیه را نپرسیدم.اما سی ثانیه بیشتر طول نکشید که مثل پتکی صدای وحید رو سرم خراب شد. : مرضیه مهدیه بازداشت شد....سکوت کردم شاید چند ثانیه..تو همین چند ثانیه، تمام ثانیه ها و ساعت هاو روزها و ماه هاو..... مثل یه نوار به سرعت برق از جلو چشمم گذشت. ..مرضیه چی شد...صدای وحید مثل قیچیه برنده تمام افکارمو پاره کرد. .. بازهم بازداشت... وبازهم بی خبری.... وباز هم سکوت و درد. این قصه های تلخ کی پایان میپذیرد."
مهدیه را بیش از پنجاه روز به جرم اعتراض در سلول انفرادی نگه داشتند و چند روز پیش او را به سلول دو نفره منتقل کرده اند. براستی جرم مهدیه ها چیست؟ آنها که جوانی شان در سلول های انفرادی میگذرد . یلدای میهن ما کی به پایان میرسد؟ مهدیه ها کی میتوانند از آزادی بیان و اعتراض بدون هراس از بازداشت استفاده کنند؟ پایان این شبه سیه کی به صبح ختم خواهد شد؟ کلام اعتراض مهدیه را بشنویم. همان اعتراضاتی که بهای آن دو سال و شش ماه زندان بود! همان اعتراضاتی که بیش از پنجاه روز در انفرادی بسر میبرد! همان اعتراضات ساده ای که حرف من و شما و تمامی مردم هم هست! مهدیه همان حرفها را میزند و به جرم آن از زندانی بزرگتر به زندانی کوچکتر می رود و محبوس می شود!
مهدیه در این جمع به ستاره دار بودن دانشجویان اعتراض میکند و از اینکه دانشجویان را خانه نشین کرده و عده ای بسیجی را بجای آنها در دانشگاه می نشانند اعتراض میکند. او میگوید که فردای مملکت با کسانی که این چنین استاد و دکتر و مهندس! خواهند شد فاجعه آمیز است! او میگوید کسانی مثل دکتر ملکی خانه نشین هستند و دانشجویان سفارشی که اکثرا بیسواد هستند، فردا استاد دانشگاه خواهند شد. آیا جای مهدیه برای بیان این حرفها در زندان است؟ شرم کنید! مهدیه ها اما با شجاعت، قد علم کرده اند و حرفشان را در برابر زور و اجبار می زنند. آنها در زندان یا در بیرون از زندان تن به خود سانسوری نمی دهند. اعتراض کنیم و آزادی زندانیان سیاسی را فریاد زنیم!
عاطفه اقبال - دوم دی ماه 93 برابر با 23 دسامبر 2014
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر