۱۳۹۱ فروردین ۲۳, چهارشنبه

سالروز کمال رفعت در غربت

امروز سالروز درگذشت شاعری در غربت است. او که زمانی با هزار آرزو سروده بود : ای ارتش رهایی بر شهر ما گذر کن - شب را بیا بسوزان ما را بیا سحر کن- کلامش زیبا بود وقتی می سرود : ما از خزان نترسیم - باغیم و پر جوانه - از تشنگی نمیرد - دریای بیکرانه- بر کمال رفعت صفایی که روز دوشنبه یازدهم آوریل سال 1994 از میان ما پر کشید و بدن رنجور و بیمارش را رها کرد. سلام می کنم. درود بر او که خود همان دریای بیکرانه بود. و چه عمیق سروده بود :

شرح حال ما مفصل نيست.
در دوزخ بزرگ
ما خلاصه ايم
دروغ نگوییم.
اين که بر گردِ خورشيد می چرخد
زمين نیست
جنایت است.

و یا وقتی هشدار داد:

من در ميان دو سنگ‌‌آسیاب گرفتارم.
دانستنی های من آنقدر نيست
تا بر قتلگاه خويش
دانشگاهی بنا کنم.
اما اين قدر می دانم که
از اين پس
شهری که شهردارانش را خدا برگزيده باشد

فرو خواهد ريخت...

... و من کلام کمال را به عاریه می گیرم و میگویم : شهری که شهردارانش خود را برگزیده خدا! بدانند. به یقین فرو خواهد ریخت.

عاطفه اقبال - روزچهارشنبه یازدهم آوریل 2012



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر