این سخنان لمپنانه نماینده! ارومیه نادر قاضی پور است که پس از رای آوردن مقابل ستاد انتخاباتی اش عربده کشی می کند و نفس کش می طلبد! او که به عقب افتاده ترین موجودات روی زمین تعلق دارد، پیروزی اش را لمپنانه عربده می کشد و در ابتدا میگوید : من نماینده شما مردم هستم! فقط به یک نفر احترام می گذارم اونم رهبر است! سپس شمشیر را بیرون می کشد : مجلس جای زنان نیست! جای مردان است! بفرستید سرشان بلا بیاورند آبرویتان برود! مملکت را به آسانی بدست نیاورده ایم که هر توله سگی را بفرستیم آنجا. مجلس جای توله سگ نیست!
بعد با خنده از شاهکارهای تجاوزگرانه خود می گوید و اینکه در مجلس از چه شیوه هایی برای ترساندن دیگران استفاده میکند : شیخ قدرت الله علیخانی نماینده قزوین است. همه از او می ترسند. به یکی از نماینده های همشهری ما که قدش کوتاه است گفته بود که بیا ببرمت یک شب مهمان ما باش! یکروز که رفته بود دستشویی، دنبالش رفتم همه جا را بدقت شست برای اینکه بسیار وسواسی است. بعد وقتی خم شد وضو بگیرد من از پشت او را .......! ایشون غش کرد و افتاد روی زمین. پشت در دستشویی بیست نفر به سر و صدای ما آمده بودند به آنها گفتم : حاج آقا کمین کرده بود. کمین خورد! " این آقا یک هفته به مجلس نیامد. بعد که آمد پهلویش را نشان دیگران داد و گفت ببینید که فلانی چه بلایی سر من آورده. منهم گفتم : حاج آقا آن جای دیگرت را هم نشان بده! "
مجلس جای سوسول بازی نیست! به مجلس مرد بفرستید. حداقل کاری هم نکند. آن یکی کار را بتواند بکند!
مجلس را دست بچه ها ندهید! دست سوسول ها ندهید! دست کسی که نمیتواند خودش را نگه دارد ندهید! من لهجه دارم و به لهجه ام افتخار می کنم. آنهایی که فارسی حرف می زنند چه گهی خورده اند تا بحال!
اینا که میگن مدرک دکتر و مهندس دارن. 99 درصد مدارکشون مال بعد از انقلابه! – این یکی را میدانستیم-
بودجه را آسان نمیدهند. من برای اینکه برای این شهر بودجه بگیرم کم مانده بود مسوولین را با قطار ببرم به مشهد! – منظور کنار آن فاحشه خانه اسلامی است که به یمن وجود جمهوری اسلامی در آنجا بوجود آمده –
این آغا ماجراجویی خود را در جنگ ایران و عراق تعریف میکند و میگوید : من به اتفاق تعدادی به مقابله عراقی ها رفتیم. با هر کس مواجه می شدیم تسلیم میشد ولی ما جای نگهداری نداشتیم و مجبور بودیم از دستشان خلاص شویم! – خنده حضار!–
چنین موجوداتی عقب افتاده و ناقص العقلی بر مردم ایران حکومت می کنند. و در ارگانهای رژیم جمهوری اسلامی به مقامهای بالا می رسند. چنین موجوداتی به مجلس جمهوری اسلامی راه می یابند و با سرنوشت مردم بازی میکنند. کسانی که به هیچ کس پاسخگو نیستند. کسانی که قاتل و دزد و لمپن هستند و در دوران امام طلایی شان ایران را به تصرف در آورده اند.
خاک بر سر مردمی که پای اراجیف چنین لمپنهایی می نشینند و میخندند! آنها که به چنین لمپن هایی رای میدهند و آنها را به مجلس می فرستند تا برای آنها تصمیم بگیرند! و خاک بر سر حکومتی که موجوداتی عقب افتاده از نوع نادر قاضی پور در ارگانهای حکومتی اش جان و زندگی مردم را در دست خود گرفته اند.
قاضی پور در مصاحبه ای بعد از انتخابات میگوید : "افتخار دارم که امام و رهبری را درک کرده ام! " نمیدانم چرا این حرف برایم خیلی آشنا است!
در انتها خبرنگار از او میخواهد حرف آخرش را بگوید؟ قاضی پور میگوید : "ایران مال ماست!"
آیا حق دارد؟ ایران متعلق به این اراذل و اوباش ولایت فقیه است؟ تا کی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر