۱۴۰۲ تیر ۱۴, چهارشنبه

شایعه افتادن هارد دیسک های مجاهدین به دست رژیم

 خبرها حاکی از این است، اطلاعاتی که کشور آلبانی از هارد دیسک های مجاهدین کسب کرده به دست اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی افتاده است. رسانه های رژیم خبر از دستگیری تعدادی از هواداران مجاهدین در شهرهای مختلف را به اتهام ارتباط با مجاهدین در آلبانی داده اند. سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاع‌ رسانی جمهوری اسلامی در توئیتی مینویسد:‌ "بخشی از هارد و کیس‌ها رسید؛ مشغول بازیابی اطلاعات، شناسایی رابطان و هسته‌های تخریب و نقاط کور هستند." خبرگزاری حکومتی ایرنا این توئیت را در رابطه با اطلاعات بدست آمده از کمپ مجاهدین در تیرانا دانست. مجاهدین در اطلاعیه ای این خبر را " تکان دهنده " توصیف کرده و نوشته اند: " اگر همکاری اطلاعاتی آلبانی و جمهوری اسلامی و انتقال بخشی از ۲۱۳ کامپیوتر و هارد دیسک‌های ضبط شده صحت داشته باشد، یک " فاجعه " انسانی و نقض وحشتناک حقوق بشر رخ داده است... چنین رویدادی می‌تواند به دستگيري و شكنجه و اعدام خانواده ها، زندانيانيان سياسي و هواداران مجاهدين در سراسر كشور و همچنين به تروريسم افسارگسيخته اين رژيم در خارج از ايران منجر مي‌شود. "

روز یکشنبه 2 ژوئیه، نشریه اشپیگل مصاحبه ای اختصاصی با ادی راما نخست وزیر آلبانی در رابطه با مجاهدین خلق انجام داده. راما در این مصاحبه میگوید: " ما چندین سال است که میزبان مجاهدین خلق در کشورمان هستیم. از آن ها استقبال کرده ایم به شرط آنکه از آلبانی به عنوان سکویی برای اجرای عملیات های سیاسی شان استفاده نکنند. مهمان های ایرانی ما بارها این توافق را نقض کرده اند. آلبانی اصلا قصد ندارد با حکومت ایران در نزاع باشد... ما خشم آنها از حکومتی که در کشورشان است درک میکنیم، اما از کشور ما در جنگی که به ما متعلق نیست به عنوان سنگر استفاده میشود، این روش جواب نمیدهد! البته که آنها حق دارند برای آزادی شان بجنگند اما برای اینکار باید آلبانی را ترک کنند."
نخست وزیر سابق آلبانی سالی بریشا اقدام آلبانی در بازرسی قرارگاه مجاهدین را " اقدامی سیاسی در راستای سیاست ایران" میداند ولی در مورد چگونگی استقرار مجاهدین در آلبانی میگوید: "من موافق ایده ایجاد کمپ نبودم. وقتی اولین گروه از اعضا را به عنوان یک مورد آزمایشی دریافت کردم، دولت من تصمیم گرفت آنها را در شهر و در محلات مختلف پناه دهد تا به آنها امکان ادغام در جامعه را داده باشد. این دولت کنونی بود که پذیرفت آنها اردوگاه خودشان را بسازند و خود نخست وزیر، اسناد ساختمان را امضا کرد. هنوز آنها زیر چتر سازمان ملل هستند و مسئله نقض حقوق بشر هم یکی از مهمترین اولویت های من بود که باید رعایت شود و سازمان ملل باید نظارت کند. "
در هفته گذشته پلیس آلبانی در مقابل درب ورودی کمپ مجاهدین در دورس، یک پاسگاه پلیس احداث کرده است و تمام ورود و خروج افراد و وسایل را بازرسی می کند. البته مریم رجوی و اکثر نفرات بلند پایه مجاهدین در فرانسه بسر می برند و با این شرایط به نظر نمیرسد که به این زودی قصد بازگشت به آلبانی را داشته باشند.
در رابطه با ایجاد انتقال مجاهدین به آلبانی، همانطور که "سالی بریشا" می گوید، از ابتدا قرار بود نفرات به صفت فردی در آلبانی پناهندگی گرفته و کارت شناسایی و پاسپورت بگیرند و به آنها آپارتمان های فردی یا چند نفره در نقاط مختلف داده شود. سری اول انتقال یافتگان نیز از مدارک قانونی بهره مند شدند و در آپارتمانهای داده شده، زندگی میکردند. برای همین هم اکثریت سری اول توانستند براحتی از مجاهدین جدا شوند و به کشورهای اروپایی بیایند. اما بلافاصله مجاهدین که تشکیلات خود را در خطر می دیدند، وارد مذاکره با دولت آلبانی و آمریکا برای خریداری یک کمپ شدند و مهدی ابریشمچی به دولت آلبانی اعلام کرد که ما پناهندگی و مدارک فردی نمی خواهیم و به ما پناهندگی جمعی بدهید. با عوض شدن دولت آلبانی و پا در میانی دولت آمریکا مجاهدین توانستند دوباره به کمپ سازی از نوع عراق در آلبانی مشغول شوند. اهداف آمریکا در حمایت از کمپ سازی مجاهدین کاملا مشخص بود، برای اینکه میخواست آنها را بعنوان یک اهرم فشار بالای سر جمهوری اسلامی نگه دارد و هر وقت خواست مورد معامله قرار دهد. مجاهدین آگاهانه با اینکه می دانستند جان نفراتشان را با اینکار به خطر می اندازند، دوباره همه را زیر سقف جمع کردند. در ادامه نیز با همکاری آمریکا بالاخره توانستند قسمت ایرانی سازمان عفو بین الملل در آلبانی که تنها مرجع کمک حقوقی و مالی به جداشدگان مجاهدین بود را ببندند تا همه جداشدگان که بدون هیچ مدرک قانونی و حمایت مالی بودند، ناچار باشند با مراجعه به مجاهدین و با امضای نوشته های، متعدد اندکی پول دریافت کنند. خط مجاهدین وابسته کردن جدا شدگان و یا هل دادنشان به سمت رژیم و بقول خودشان رژیم مالی کردنشان بود که دیدیم در مورد تعدادی موفق شدند.
با چنین پروسه ای، مسئولیت مجاهدین در وضعیت امروز در کمپ دورس که اینک زیر کنترل پلیس آلبانی است در کجا قرار دارد؟ البته مریم رجوی می دانست که خودش و مسئولین بالای مجاهدین همگی کارت و پاسپورت کشورهای دیگر را دارا هستند وهر وقت بخواهند می توانند از آنجا خارج شوند، در حالیکه اعضایشان هیچ مدرک حقوقی و پشتیبانی مالی شخصی ندارند و ناچار به ماندن در کمپ می باشند.
و اما در رابطه با اطلاعاتی که به دست رژیم قاتلان افتاده، همانطور که مجاهدین بدرستی با توجه به اشرافی که به ابعاد این امر دارند نام " فاجعه" را بکار میبرند، یعنی امری اتفاق افتاده که می تواند تعدادی را در ایران زیر تیغ جلادان حاکم ببرد و تهدید تروریستی برای امنیت کسانی که در خارج از کشور با مجاهدین همکاری می کنند بوجود بیاورد.
هر گونه انتقال اطلاعات بدست آمده از هارد دیسکهای مجاهدین به رژیم قاتلان بشدت محکوم است، از آنطرف از مسئولیت مجاهدین در بوجود آورن چنین فاجعه ای را براحتی عبور کرد. سئوال من از مریم رجوی این است که چرا در کشوری که میدانید هیچ تضمینی برای حفاظت از اطلاعاتتان وجود ندارد، چنین اطلاعات حیاتی که به جان انسانها ربط دارد را در هارد دیسک های خود نگه داشته اید؟ یعنی جان بچه های داخل کشور برای شما پشیزی ارزش ندارد؟
اگر چنین اطلاعاتی از کامپیوترهای مجاهدین به اطلاعات رژیم رسیده باشد. هم دولت آلبانی - آمریکا و هم باید مجاهدین را در رابطه با نگهداری اطلاعات نفرات داخل کشورو خارج کشور محکوم کرد و آنها را به پاسخگویی فرا خواند. با چه مجوزی اطلاعاتی چنین حساس را در کامپیوترهای خود نگه داشته اید؟ آیا در مورد اطلاعات مربوط به محل مسعود رجوی - البته اگر زنده باشد- همینقدر سهل انگاری میکنید؟ یا فقط جان مسعود رجوی و مریم خانم مهم است و بقیه گوشت دم توپ می باشند؟ چرا با وجود اینکه قرارداد عدم فعالیت بر علیه رژِیم جمهوری اسلامی از خاک آلبانی را با دولت این کشور امضا کرده اید، همچنان به این کار مبادرت کرده و جان اعضا و نفرات مرتبط با خود بخصوص در داخل کشور را به خطر انداخته اید؟ با وجود اینکه می دانید کمپ دورس اسارتگاهی در دست دولت آمریکا و سرسپرده اش دولت آلبانی است و هر لحظه بخواهند می توانند وارد آن شده و بازرسی کنند، چرا این چنین سهل انگاری کرده اید؟ آیا این مسئله با سیاست شهید پروری شما ربطی دارد؟
به شخصه شاهد بوده ام که در خارج از کشور اطلاعات تک تک نفرات مرتبط با مجاهدین نگهداری و حتی در مورد مسائل شخصی آنها از طرف مسئولین مختلف گزارش نوشته میشود. همچنین مواردی که به آن برای افشاگری در روز مبادا - یعنی جدا شدن فرد از مجاهدین- نیاز داشتند، در پرونده نگهداری میشد. در ابتدای ورودم به فرانسه من مسئولیت انجمن پاریس را متقبل شدم، حجم پرونده هایی که از هواداران سازمان در فرانسه از مسئول قبلی به من منتقل شد،غیرقابل باور بود. بخصوص گزارشات مسئولین مختلف که روانشناسانه شخصیت و نقاط ضعف و قوت افراد را بررسی کرده بودند. در سالهای بعد که با انتقال به لندن معاونت بخش خارج کشور مجاهدین را بعهده گرفته و باز در ارتباط با پرونده ها قرار گرفتم. از خواندن مواردی که در آنها انباشت شده بود حتی در رابطه با نکات بشدت خصوصی افراد شوکه می شدم. آن زمان هنوز سیستم مجاهدین کامپیوتری نشده و این موارد بصورت نوشتاری و کپی از مدارک قانونی افراد وجود داشت. اینک همه این پرونده ها به کامپیوتر منتقل شده. براستی چرا مجاهدین نیاز دارند که یک سیستم اطلاعاتی همپای سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی داشته باشند؟ آنهم در کشورهایی که میدانند هیچ امنیتی برای در امان ماندن این آرشیوها وجود ندارد!
آیا می توان از مجاهدین پرسید با وجود اینکه می دانند بعد از خروج از عراق مهره ای بیش در دست آمریکا نیستند و آنها را چون اهرم فشار روی جمهوری اسلامی استفاده میکنند، چرا باز به نگه داشتن تمام نفرات خود در یک محل اصرار دارند؟ چرا به پیشنهادات مختلف سازمان ملل در پناهندگی دادن فردی و انتقال به کشورهای مختلف که آنزمان ممکن بود، همواره نه گفتند؟ چرا همه امکانات را بروی نفراتی که مایل به جدایی و رفتن به کشورهای دیگر بودند، بسته و شرایط جدایی را آن چنان سخت کرده اند که بسیاری در کمپ بدون رابطه تشکیلاتی با مجاهدین فقط زندگی می کنند. براستی مجاهدین امروز در رابطه با مبارزه با جمهوری اسلامی چه میکنند؟ چه تلاش موثری دارند؟ جز اینکه مهره ای در دست دولت های غربی باشند؟ آنها که به امید احمد چلبی شدن به دست آمریکا حتی به جان اعضایشان هم رحم نمیکنند. چگونه ادعای مبارزه برای مردم ایران را دارند! آنها که 52 نفر را فقط برای نگهداری یک مشت آهن پاره در قرارگاه اشرف در عراق نگه داشته و به زیر تیغ دشمن دادند تا با دستهای بسته بدون سلاح، سلاخی شوند، چگونه میخواهند برای جان مردم ایران دل بسوزانند. کمپ اشرفی که مسعود رجوی با شعار " چو اشرف نباشد تن من مباد" جانهای شیفته جوان را به مقابل تانکهای عراقیان فرستاد تا جان بسپارند. همان کمپی که عاقبت به تسخیر قاسم سلیمانی قاتل در آمد. آیا اینک مجاهدین همین سرنوشت را برای اعضای کمپ دورس در آلبانی میخواهند؟ قبرستانی که کنار کمپ درست کرده اند کم کم دارد بزرگتر و بزرگتر می شود. آیا چنین سرنوشتی را برای نفراتی که روزی به شوق آزادی به آنها رو آورده اند، رقم میزنند؟ یا عاقبت دربهای خود را باز کرده و به نفرات اجازه پراکنده شدن در کشورهای مختلف را میدهند تا بعد از آن بتوانند با جمع بندی گذشته، سازمان خود را در جهت مبارزه واقعی با جمهوری اسلامی سازماندهی کنند. مطمئنا این ممکن نیست بجز با نقدی عمیق به آنچه در این سالها در درون سازمان گذشت. وگرنه با تغییر یواشکی "جمهوری اسلامی دمکراتیک" به "جمهوری دمکراتیک" هیچ کس آنها را جدی نخواهد گرفت.
عاطفه اقبال – 5 ژوئیه 2023

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر