نوشته های عاطفه اقبال: ژوئن 2020

۱۳۹۹ تیر ۴, چهارشنبه

بذریم و ماندگاریم!

ادامه مطلب »

۱۳۹۹ تیر ۲, دوشنبه

محکومیت ایوبونه از حامیان مجاهدین به جرم افترا زدن در دادگاه - پاریس سال ۱۳۹۰

لینک و نظرها در فیسبوک

روی عکس بالا کلیک کنید. نوشته بصورت پی دی اف با مدارک آن می باشد.

کامنت ها در فیسبوک:

بهمن نجفی

ممنون از روشنگری های شما

Mostafa Pourahmad

عاطفه عزیز

در آن زمان که محاکمه احسان نراقی در جریان بود گفتند همه باید این پیروزی بزرگ را ببینیم و من تا حالا فکر میکردم دادگاه به نفع ایوبونه رای داده الان با خواندن این مطلب فهمیدم در آن زمان که با دنیای آزاد رابطه نداشتیم چه کلاه بزرگی سر ما گذاشتند .فکر کنم الان هم ازهمین هواداران نصفه و نیمه شان بپرسی همین را خواهند گفت که بعله ایوبونه در آن دادگاه پیروز شده ، اینا حتی در بیرون به هواداران بی سواد شان گفته بودند که پیروز شدیم .

خیلی از لطف ات ممنون که این مطلب را در اختیار همگان قراردادید.

دقیقا همینطور است مصطفی عزیز، مجاهدین تاریخا از این دروغ ها زیاد به خورد مردم داده اند. آن زمان جشن گرفتند برای اعضا و هوادارانشان و گفتند که ما پیروز شدیم. قبل از حکم دادگاه هم مرتبا می نوشتند که پیروزی و غیره. وکلای طرف مقابل بعد از حکم شکایت کردند که چرا مجاهدین این دروغ را می نویسد و وکلای مجاهدین طبق دستور دادگاه، رسما آنزمان یک اطلاعیه در روزنامه های فرانسوی منتشر کرده و گفتند که دادگاه به نفع ما نبود و ایو بونه محکوم شد. مجاهدین هم طبق دستور دادگاه ناچار شدند همه ی آن نوشته های پیروزی را حذف کنند.من نمونه ی حذف را گذاشته ام. و حکم را منتشر کنند. منتی به هواداران اینرا نگفتند. و هنوز هم در اطلاعیه خود آن دروغ را بصورت کمرنگ تکرار کرده اند. هواداران هم که نمیروند سند را بررسی کنند کورکورانه آنچه را که اینها به خوردشان می دهند را قبول میکنند. حالا باز هم بیایند بگویند ما پیروز شدیم.

یعنی شما که در اشرف بودید جای خود داردو حتی به هوادارانشان در دنیای آزاد توانستند این دروغ را بگویند و کسی سئوال نکند که واقعا چه شد؟ اینها چنین دروغ گویان ماهری هستند.

Mostafa Pourahmad

باید برسردرشان که گفته اند فدا ‌وصداقت بنویسند دروغ وریا !!!!

عاطفه جان اگه درست خوانده باشم گفتى تو هم در ان دادگاه از طرف مجاهدين بودى ؟

بله من حضور داشتم

خوب عزيزم من اين رو اولين بار مى شنوم ، تا زمانى كهً ادم در تشكيلات مجاهدينه فقط تاييد حرف هاى انهاست درسته ؟

بستگی به افراد داره ولی غالبا همینطوره ولی من در زمانی که شرکت کردم در تشکیلات نبودم. از بیرون با آنها گاهی همکاری میکردم. در واقع حامی سیاسی شان بودم.

مسئله اصلی در رابطه با این دادگاه این بود که من هم حتی متوجه نتیجه نشدم. یعنی پنهان کاری در این حد. با توجه به اینکه در ردیف جلو نبودیم اساسا نمی شنیدیم که در دادگاه چه میگذرد. وقتی بیرون می آمدیم معمولا خود مهدی ابریشمچی میگفت که چه گذشته و با خنده که سرجاشون نشوندیم و پیروز شدیم. من عکس هایم با مهدی ابریشمچی و دیگر مسئولین سازمان در دادگاه وجود دارد. مسئله اصلی اعتمادی بود که من به حرفهای بخصوص مهدی ابریشمچی داشتم و حکم را بدون اینکه ببینم باور کرده بودم. حکم آنزمان منتشر نشده بود و بعدها بصورت مخفی منتشر کردند و هیچ کس آنرا ندید. من در تحقیقات بعدی این نکته را متوجه شدم و تحقیقاتم را بیشتر کردم تا نسخه حکم فرانسوی را نیز بدست آوردم.

عاطفه جان تو هم اگر خداى نكرده و بكرده در رابطه با اينا بودى هنوز ، دنبال اين موضوع نبودى

شاید نمیدانم. الان نمی توانم در مورد یک موضوع فرضی نظر بدهم. اما اینرا می دانم که حتی زمانی که عضو مجاهدین بودم هرگاه که در موضوعی درستی نمی دیدم بلافاصله شدیدا اعتراض میکردم. چنانچه در رابطه با جریان اشرف و لیبرتی من هنوز با اینها فعال در تماس نزدیک بودم. اما بلافاصله نسبت به ماندن بچه ها در عراق شدیدترین اعتراض را انجام دادم و هیچ ملاحظه ای هم نکردم. اساسا جدا شددن نهایی من در زمانی که مجاهدین اتفاقا خیلی سعی میکردند به اصطلاح خودشان مرا ارج و قرب بگذارند و در تشکیلات نگه دارند اعتراضم بود. این چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. اگر در مورد دادگاه احسان نراقی هم همان زمان متوجه میشدم مطمئنا زیر بار دروغ نمی رفتم. کما اینکه من به هیچ وجه همان زمان در مورد این دادگاه ننوشتم. اما کسانی بودند که امروز مخالف فعال مجاهدین هستند و آنها هم در نوشته ی بالا بلند دادگاه را پیروزی مجاهدین نشان دادند.

عاطفه جان من در باره فقط همين يك مورد نظرم اين بود

متوجه شدم فائزه جان اما خواستم اشاره کنم که بستگی به موضوع دارد. باید سر موضوع مشخص دست به تحقیق زده شود تا به حقیقت برسیم. من در آنزمان دلیلی برای تحقیق بیشتر نداشتم. اما در مورد خروج از عراق برایم مشخص بود و موضع گیری کردم. آنجا هم منافع خودم نبود بلکه برخوردها متناقض را دیدم که به این نتیجه رسیدم.

Mostafa Pourahmad

درنشست هایی که با مهدی ابریشمچی معمولا لایه ما با اون داشت دروغ های شاخداری میگفت نگو و نپرس .الان هم وقتی در سیمای به اصطلاح آزادی صحبت می کنه ۹۹ در صد حرفاش دروغ و بی معنی و پوچ است وتازه این بشر همه را به تمسخر می گیره و فکر می کنه که مثلا علامه دهر است ووو

مصطفی عزیز واقعا که مهدی ابریشمچی نقش بسیار مهمی در تحمیق افراد چه درون و چه بیرون بازی کرد. یکی از نفراتی بود که من واقعا به او اعتماد داشتم و برایم دوست داشتنی بود. اما بعدها به نقش فریبکارانه او در رابطه با نشان دادن چهره خوب بیرونی پی بردم.

Victoria Archad

عاطفه جان. من شخصا به عوامل فرهنگی در ساختار اجتماعی و بخصوص تشکیلات سیاسی بسیار علاقمندم. نکته ای که اشاره کردید که اظهارات افراد بالای حزب بدون و چرا قبول میشد یعنی منتهای سر سپردگی به تشکیلات حزبی فکر نمیکتید ریشه در فرهنگ ایرانی دارد و قابل تفکر است؟؟؟ من این را در تمام سطوح در روند تاریخی می بینم و کلا در فرهنگ ما شک کردن نه تنها عدم اعتماد بلکه وابسته به عدم (احترام) توجیه میشود. و سیستم شیعه هم در حقیقت در ادامه قبول صد در صد پیشوا است. این فرم تفکر جامعه را برای دیکتاتوری کامل آماده میکند و میکرب دیکتاتوری بهترین رشد را خواهد داشت. کما اینکه می بینیم که سرانجام بسیاری از احزاب بکجا کشید. سر سپردگی احزاب از نظر اطاعت کامل بررسی نشده بلکه به خیانت نسبت داده شده در حالیکه بنظر من باید دلیل آن را در (اطاعت) جست و جو کرد.

دقیقا ویکتوریای عزیز به نکته بسیار درستی اشاره کردید. که باید بیشتر در مورد آن نوشت. این اعتماد چه کارها که نمیکند و چه سوء استفاده ها که از آن نمی شود.

Victoria Archad

من در یک و یا دو مورد نمیگوئیم بلکه جنبه کلی را در نظر دارم. بطور مثال میگوئیم حزب توده خائن بوده. بنظر من و با شناخت تقریبا نزدیک به افراد با این تفکر پیروی و اطاعت بیشتر بوده تا مسایل دیگر. البته این جدا از موردی هست که موضوع بحث شماست ولی کلا دنباله روی بدون چون و چرا در بسیاری از موارد برایم بسیار آموزنده است.

دقیقا همینطور است من هم در جنبه کلی منظورم بود. در حزب های دیگر هم همینطور بود. کلمه هر چه حزب بگوید یا هر چه سازمان بگوید یک کلمه آشنا می باشد. شما کتاب اشکی در اقیانوس مانس اشپربر را بخوانید به این نکته حزب و برادر بزرگتر که به مسئول نادیده حزب گفته میشد و همیشه برحق بود . بسیار خوب اشاره کرده است. این یک بازی و نقش روانی در احزاب و سازمان ها است.

Victoria Archad

ممنون که متوجه نظر من شدید. این اعتماد در فرهنگ ما بسیار تشویق میشود و با احترام که واژه امیخته با تحسین است ادغام میشود و رهائی از ان عواقب نا مساعدی برای فرد نا فرمان دارد. این تفکر در خانواده اطاعت بی چون و چرا از والدین بعد معلم و استاد در حوضه آموزشی بعد کار فرما و تشکیلات گروهی خلاصه در همه جا ساختار تفکر فردی را فسیل و تفکر را به نجوا تبدیل میکند و جامعه را آماده پذیرش تبدیل شدن به ملت صغیر تحت لوای ولایت فقیه. وقتی ما وکالت اداره شدن را به افراد دیگری علنا و قانونا واگذار میکنیم جز قبول صغیر بودن خود معنای دیگری ندارد.

دقیقاهمینطور است و با شما کاملا موافقم

Victoria Archad

کاش میتوانستیم کمی بیشتر این موضوع را با هم میشکافتیم و نکاتی را ذکر میکردیم تا گره گشائی در مورد بسیاری از مشکلات اجتماعی کرده باشیم. ضرورت شناخت این گره کور فرهنگی به درک بسیاری از مشکلات زاییده شده از این خط فکری کمک میکند و شاید احیانا از بروز بسباری مسایل جانبی جلوگیری کند. چون بنظر من شناخت نکات ابتدائی برای درک مسائل اجتماعی مثل شناخت حروف برای نویسندگی است.

در فرصتی مناسب حتما خوشحال خواهم شد در این زمینه بیشتر صحبت کنیم و از تجاربتان استفاده کنم با تشکر فراوان از شما ویکتوریای عزیز

Victoria Archad

شما برای ثبت تاریخ اجتماعی ما و بخصوص فعالیت زنان در جامعه سیاسی ایران بسیار گرانبها هستید. کاری که فعلا میکنید یعنی باز گشا نمودن تفکر داخلی سازمانی که اعتماد، انرژی و احساس هزاران جوان ایده آلیست یک ملت را دزدید و مچاله کرد و بطرف تخریب رفت نه تجدید نظر ارزش بسیار بسیار زیادی دارد. قضاوت با آیندگان است ولی ثبت اطلاعات مربوط به آن وظیفه خطیر تاریخی است. سلامت و موفق باشید. و امیدوار باقی بمانید.

چطور دادگاه به نفع احسان نراقی رای مثبت داده وقتی که گفته میشه پول وکیل احسان نراقی رو احمدی نژاد داده؟!

همانطور که نوشتم قوه قضائیه در فرانسه مستقل می باشد. کاری ندارد که طرف چه کسی است. وقتی کسی مورد اتهام قرار میگیرد اتهام زننده باید سند ارائه کند. مثلا در مورد اینکه احسان نراقی شکنجه کننده روانی زندانیان بوده. و یا اینکه به ماموران فرانسوی اطلاعات دروغ داده است.

در این دو مورد اره حرفت درسته باید سند داشته بود ولی اکثر دادگاههای اروپا سیاسیه و وزنه ای من زیاد بهشون اعتماد ندارم بیشتر به نفع رژیم و شرکاش کار میکنن خودم با چشم خودم و در مورد خودم دیدم

در فرانسه در مواقع این چنینی مستقل هستند. شاید در موارد بالای سیاسی طبق منافع عمل کنند. اما در این حکم می توان دید که حکم بی طرفانه ای را با ملاحظه همه ی طرفها داده اند. یعنی افترا و اتهام دروغ به هیچ کس نباید زد. این مهم است. برای همین برای من مهم است که حتی به خامنه ای و خمینی هم اتهام دروغ نزنم. چون مگر دستمان در این موارد خالیست که بخواهیم از دروغ استفاده کنیم. اشاره من به این دادگاه فقط برای این است که دروغ بزرگ مجاهدین مبنی بر پیروزی روشن شود . که این چنین نبوده است.

ولی بالاخره حرف مجاهدین درست بوده که احسان نراقی رژیمیه با اسناد حالا حتی اگر در دادگاه پیروز نشده باشن عاطفه عزیز من اصلا به این دادگاهها چیزهایی که دیدم در رابطه با خودم اعتماد ندارم حتی در سطح پایین هم وزنه ای و سیاسی کار میکنن من با چشم خودم موارد مختلف دیدم اینا خیلی خوب بلدن قوانین رو دور بزنن و بنفع خودشون تفسیر کنن هر جا بنفعشون نبوده باشه و یا در دفاع از رژیم

آریسای عزیز شما انگار متن را نمی خوانید. مسئله این نوشته رژیمی بودن یا نبودن احسان نراقی نیست. مسئله روی دروغ مجاهدین مبنی بر پیروزی است. حالا که من بر علیه حسن حبیبی یکی از هوادارانشان شکایت کرده ام می خواهند آن دروغ بزرگ را تکرار کنند. حرف فقط همین است. همانطور که در متن هم نوشته ام اصلا بحث در مورد شخص احسان نراقی نیست.

گفتم که دادگاههای اروپا سیاسی و وزنه ای هستن و بنفع رژیم قوانین رو میپیچونن من با چشم خودم دیدم و معلوم نیست در یک دادگاه دیگه با همین دلایل و اسناد بازم امثال نراقیها پیروز بشن من اصلا به دادگاههای اروپا همونطوری که گفتم اعتماد ندارم

نخیر اگر اینگونه بود چرا در دادگاهی که در رابطه با خودسوزی های مجاهدین بود . مجاهدین پیروز شدند؟ در این دادگاه اتفاقا مدعی خصوصی خود فرانسه بود و همه کار کردند تا مجاهدین را محکوم کنند اما قاضی حکم محکومیت نداد. یا چرا با وجود اینکه مریم رجوی و دیگران را دستگیر کرده بودند نتوانستند آنها را محکوم کنند و رای دادگاه نهایتا به نفع مجاهدین داده شد؟

خوب تو دادگاههای خودسوزیها ازهر من الشمس بوده و وصیت نامه خود افراد بوده دیگه همه جا هم نمیتونن بپیچونن ولی تا بتونن این کارو میکنن

نخیر اینطور نبود و شما در جریان دادگاه نبوده اید. در رابطه با دستگیری مریم رجوی هم حتما وصیت مریم رجوی بوده است؟ ضمن اینکه اساسا بحث من روی درست یا غلطی حکم نیست. حتی اگر سیاسی هم بوده باشد. نتیجه حکم بر علیه مجاهدین بوده و آنها به دروغ اعلام کردند که پیروز شده اند. مسئله در این مطلب دروغ بزرگ مجاهدین است.

بله من الان از دادگاه خودسوزیها زیاد یادم نیست ولی چیز کلی که بود رو گفتم مجاهدین هم در این دادگاهها چندین وکیل زبردست بکار میگیرن که مو رو از ماست می کشن

دستگیری مریم رجوی طرف دعوای مستقیم رژیم فکر نکنم داشته بود و طرف دعوا دولت فرانسه بود

کامنت مرا در این رابطه بخوانید قبل از پاسخ دادن. ضمن اینکه اساسا این به جاده ی خاکی انداختن بحث است. بحث ما باز هم تاکید می کنم دروغ مجاهدین در رابطه با حکم داده شده بود و بس. مجاهدین در این دادگاه درست یا غلط پیروز نشدند. برخلاف آن چیزی که به هوادارانشان گفتند و می گویند. اگر در این رابطه حرفی دارید بگوئید اگرنه که دیگر بحثی نیست.

من یادمه که مجاهدین گفتن پیروز شدن ولی بعدش دیگه چیزی نشنیدم یا الان دقیقا خاطرم نیست منم حرفم سیاسی بودن این دادگاهها هست حالا ممکنه همه جا هم موفق نشن سیاسی کنن یا که دیگه موضوع خیلی اظهر من الشمس باشه روی تجربه شخصی خودم گفتم

خوب اگر یادتان نیست دوست من نوشته مرا بخوانید من کامل توضیح داده ام و به اطلاعیه جدید مجاهدین نیز مراجعه کنید. ممنونم سلامت باشید

Mostafa Pourahmad

درسته رژیمی بوده اینو همه میدونستیم اظهر من‌الشمس بود احتیاجی به اثبات نداشت ولی دیدیم که همین احسان نراقی رژیمی که من از زمان شاه می شناسمش و آن موقع هم‌طرفدار ویکی از تئوریسین های رژیم بود در دادگاه بر ایو‌بونه پیروز شد

من اصلا در جریان چنین دادگاهی در مورد احسان نراقی نبودم. ولی واقعا مجاهدین حکم را به نفع خودشان تغییر داده اند؟ تعجب آور است.

پرهام عزیز، این دادگاه بیشتر در فرانسه بین هواداران مجاهدین صدا کرد و فکر نمیکنم در داخل انعکاسی داشته. در ضمن مجاهدین حکم را تغییر ندادند. بلکه بجای اینکه به افکار عمومی و به هوادارانشان بگویند ما در دادگاه شکست خوردیم بدروغ اعلام پیروزی کردند. مسئله بیشتر جو سازی برای روحیه دادن به نیروهای خودشان بود.

بله برای من همین مسئله عجیب بود که چرا باید نتیجه دادگاه به دروغ به هوادارانشان گفته شود؟ چون این خیلی بی اعتمادی می آورد اگر آنها بعد متوجه بشوند. به نظر من اشتباه بزرگی است.

خیلی متن خوبی بود.

Hanif Hidarnejad

عاطفه عزیز به شما بخاطر شکایتی که کرده اید تبریک می گویم. راه مقابله قانونی، بهترین راه، برعلیه این باند مافیائی است که اگر جه زیاد سر و صدا می کنند، اما در مقابل قانون سرافکنده هستند. به هر حال، در صورت لزوم می توانید من را به عنوان شاهد معرفی کنید. در ضمن برای تامین هزینه های مالی، اگر لازم شد اطلاع دهید تا هر کدام از ما که حرکت شما را حمایت می کنیم، هرکسی در حد خودش، کمک کند. شما تنها نیستید!

بینهایت ممنونم از حمایت صمیمانه شما حنیف عزیز، بله شکایت و مقابله قانونی با افتراهای این جماعت بهترین راه است. باید بیایند دادگاه و پاسخگوی افترائات و تهمت هایشان شوند. و اگر سندی ندارند دهانشان را ببندند.

بِه نظر من شما ، آقاى مصداقى ، يغمايي همه بايد شكايت كنيد ، وقتى علنا از شما بِه عنوان مزدور رژيم نام ميبرند ، اين اتهامات فرق ميكنه مثلا تو يك كامنت بِه من بگن مزدور ، مصداقى كلى اهل قانون و دادگاه و اين چيزاست و كلى هم مدرك داره

Hanif Hidarnejad

من از قوانین کشورهای دیگر خبر ندارم. در آلمان اقدام کردم، در مراحل مقدماتی مشخص شد که برای ادامه کار نیاز به نام اصلی و واقعی و آدرس پستی طرف مقابل می باشد که به دلیل فقدان آدرس، ادامه کار ممکن نبود، اما اطلاعات جمع آوری شده به پلیس و اداره حفاظت از قانون اساسی (اداره اطلاعات و ضد اطلاعات و مبارزه با جاسوسی و تروریسم) ارجاع داده شد. هوشیاری عاطفه از این نظر قابل تقدیر است که از بین همه اتهام زنی ها، بر کسی و موردی انگشت گذاشت که شخصیت حقیقی او با نام و آدرس مشخص و به لحاظ حقوقی قابل پیگیری است

فرمول مجاهدین خیلی ساده است. هر چی گفتند خلافش درسته. میگویند طرف مزدور‌ است مطمئن باشید که نیست. میگویند در دادگاه پیروز شدیم مطمئن باشید پیروز نشدن. میگویند امسال سال سرنگونی است مطمئن باشید فعلا خبری نیست...

متاسفانه این چنین است. آنقدر دروغ گفته اند که چوپان دروغگو شده اند. اما مردم ایران راه خودشان را بر علیه دیکتاتوری باز خواهند کرد . این رژیم سرنگون خواهد شد. مجاهدین هم هیچ آینده ای ندارند.

برای من مطلب خواندنی بود. اصلا اطلاع نداشتم که احسان نراقی با احمدی نژاد در ارتباط بوده و زد و بندی داشتند.

ایو بونه را می‌شناسم اما نمی دانستم که از حامیان مجاهدین است! در اینکه مجاهدین می‌خواهند خودشان را همیشه پیروز جا بزنند هیچ شکی نیست.که خوب اگر صداقت بود یکبار میآمدند و یک بیلان واقعی از سازمان خودشان میدادند.این همه جانفشانی برای کدام نتیجه؟! و برای چه هدف و آرمانی؟ در واقع من انتظاری جز همین « من آنم که رستم بود پهلوان» ازشون ندارم. اما رویکرد من نسبت به این درگیریها بسیار منفعلانه است. علت اصلی این انفعال این است که فکر می‌کنم. تغییر یک سازمان و گروه و حتی یک فرد بسیار بسیار کار دشواری ست. دلیل دیگر من برای وارد نشدن در درگیریهای گروهها این است که فکر می‌کنم این درگیریها فرسایشی است و کمکی هم به نبرد با دشمن شماره یک یعنی جمهوری اسلامی نخواهد کرد. البته باور کنید که اصلا تجویز برخورد خودم به شما نیست.و حتی شما را خیلی شجاع می‌دانم...بهرحال بسیار ممنونم

مصی عزیز، راستش من هم این درگیری ها را فرسایشی می دانم و سعی میکنم به آن نزدیک نشوم. اما در دنیای واقعی نمیتوانم به فعل و انفعالات مختلف بی تفاوت باشم. راست میگوئید اگر صداقت داشتند یکبار می آمدند و یک بیلان واقعی از فعالیت های چهل و اندی ساله سازمان ارائه می دادند و میگفتند چرا هر سال را سال سرنگونی نامیدند در حالیکه هیچ قدمی در این رابطه برنداشتند و فقط به ترور شخصیت مخالفان و منتقدانشان مشغول شدند. من از میان دهها پستی که می گذارم گاه به این جماعت می پردازم آنهم اگر مورد مهمی باشد وگرنه اصلا مایل نیستم وقتم را در رابطه با اینها تلف کنم. منهم به تغییر اینها امیدی ندارم. اگر رژیم اصلاح شدنی است اینها هم اصلاح شدنی هستند. من فقط متاسفم. اما در برابر اتهامات جایی که امکانش باشد با سلاح قانون در برابر هر کس که باشد می ایستم. ممنونم از شما که وقت گذاشتید و خواندید نازنین

زوج تبهکار رجوی، که یکی فراری، و دیگری در فاصله ی دو عمل جراحی زیبایی... مثل ولایت غالب پس از قاسم سلیمانی، بنا به اندیشه مشترک اسلامی النصر برعب، قلاده های دو سردار دریده(محمدجعفری، و محمد اقبال) مفلوک را باز کردند، تا فقط عر و تیزی بکنند، که ما چیزی برای پنهان کردن نداریم، و وای به روزی که مسلح شویم، وای اگر امامم حکم جهادم دهد...اما وقتی پای دادگاه عدالت(نه دادگاه های انقلاب در تهران و اشرف هزار کهکشان)، بلکه در اروپا به میان می آید، معلوم نیست چرا با این همه ایمان اسلامی قالب تهی می کنند!، ولایت فقیه غالب قاضی منصوری را در رومانی شربت شهادت می نوشاند تا به بهشت حورالعین سقوط کند، و ولایت فقیه مغلوب هم سردار محمدش را به صحنه می فرستد، تا با لودگی مدعی شود مثل دادگاه های دیگر ما پیروز می شویم، و البته پیشاپیش چک های صورتحساب ناموس فروشی خود را از ناموس به یغما رفته ی انقلاب نوین دریافت می کند، تا بتواند چند صباحی بیشتر در حیات خفیف خائنانه نفس بکشد، زیرا هر دو سردار محمد برای دفاع از ناموس خویش هم داس دارند و هم غیرت، و با این تعصب چنانچه دختر یا خواهر یا همسر آنها، پایش را از گلیم رهبری درازتر کند، مثل آب خوردن سرش را می برند و به این جنایت اسلامی افتخار هم می کنند...

با درود و سپاس از روشنگری های شما عاطفه عزیز و به امید پیروزی

Mohammad Rajavi

چه جالب، تازه متوجه شدم كه قضيه چي بود ! ميخواهم حكم دادگاه به زبان فرانسوي را كامل بخوانم تا متوجه همه جزئيات گردم

منهم نمیدونستم. خودشون در هفته های اخیر انقدر نوشتند و ما را تهدید به نتیجه دادگاه نراقی کردند. که من شک کردم. برای همین هم رفتم تحقیق کنم تا حکم را بدست بیارم و ببینم چی نوشته که یکدفعه متوجه شدم خانه از پای بست ویران است. اتفاقا حکم فرانسوی خیلی دقیقتر است.

خانم اقبال در راهی که پایان بخشیدن به تهمت و افترا زدن است موفق باشید

اشتراک در: پست‌ها (Atom)