وضعیت جسمی آرش صادقی هر روز بیشتر رو به وخامت می رود. او
همچنان در زندان است و از فرستادن او به بیمارستان و درمانش از طرف دادستانی
ممانعت به عمل می آورند. این مصداق شکنجه جسمی و روحی است. میخواهند ذره ذره جانش
را بگیرند. آرش تنها مانده است! تنها در زندانی که او را بجرم آزاده خواهی اش اسیر
کرده اند. میگویند که او قادر به هضم غذاهای جامد نیست و روزانه فقط یک پیاله
مایعات می نوشد با انبوهی دارو که بدون چشم انداز درمان مصرف می کند. او در این
مدت بیش از بیست کیلو وزن کم کرده است. آرش
تنها است! او را این چنین به دهلیز مرگ می برند تا هیچ کس به اعدامش اعتراض
نکند! مادر آرش آبان سال 90 بر اثر حمله مامورانی که برای دستگیری مجدد آرش به
خانه اش هجوم آورده بودند، سکته کرد و چند روز بعد در بیمارستان از دنیا رفت. آرش دیگر
مادر ندارد که با تمام توان به دنبال آزادی او و بیرون کشیدنش از چنگال پاسداران
مرگ باشد. او بدون کس و کار است و هر بلایی که می خواهند بر سرش می آورند. نمیدانم
چرا گلرخ ایرائی همسر او نیز هیچ اعتراضی انجام
نمیدهد! و چرا در نامه های اعتراضی اش که گاه بیگاه به مناسبت های مختلف
منتشر می شود، نامی از آرش نیست! آرشی که وضعیت کنونی اش برای اعتراض به دستگیری
گلرخ بود! آرش تنها است. و تنها بسوی مرگ می رود! دلم برای تنهایی آرش می سوزد. با تمام قلبم نگرانش هستم!
عاطفه اقبال – 16 ژوئیه 2017
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر