پنج
سال پیش در چنین شبی احسان فتاحیان آخرین نامه خود را نوشت چون میدانست
قبل از سحرگاه بدار آویخته خواهد شد. پنج سال پیش در چنین لحظاتی نگران
احسان و خانواده اش بودیم و آخرین تلاشها برای نجات او شکل میگرفت. حکم
احسان ناگهان از ده سال به اعدام تبدیل شده بود. در میان ناباوری همگانی
روز بعد احسان سرفراز و پرغرور به پای چوبه دار رفت و خونش به سحرگاه 20
آبان 88 پاشید. امشب به او فکر میکنم :
" خش خش برگ ها زیر قدم هایم میگوید : بگذار تا فرو افتی...آنگاه راه آزادی را باز خواهی یافت. هرگز از مرگ نهراسیده ام , حتی اکنون که آن را در قریب ترین فضا و صمیمانه ترین زمان , در کنار خویش حس میکنم. آن را میبویم و بازش میشناسم , چراکه آشنایی ست دیرینه به این ملت و سرزمین. نه با مرگ که با دلایل مرگ سر صحبت دارم , اکنون که " تاوان " دگردیسی یافته و به طلب حق و آزادی ترجمه اش نموده اند , آیا میتوان باکی از عاقبت و سرانجام داشت؟ "ما " ای که از سوی " آنان " به مرگ محکوم شده ایم در طلب یافتن روزنه ای به سوی یک جهان بهتر و عاری از حق کشی در تلاش بوده ایم , آیا آنان نیز به کرده ی خود واقف اند؟" بی گمان " هر مرگ اشارتی است به حیاتی دیگر". قسمتی از نامه احسان فتاحیان قبل از اعدام
عاطفه اقبال - 20 آبان 93 برابر با 11 نوامبر 2014
" خش خش برگ ها زیر قدم هایم میگوید : بگذار تا فرو افتی...آنگاه راه آزادی را باز خواهی یافت. هرگز از مرگ نهراسیده ام , حتی اکنون که آن را در قریب ترین فضا و صمیمانه ترین زمان , در کنار خویش حس میکنم. آن را میبویم و بازش میشناسم , چراکه آشنایی ست دیرینه به این ملت و سرزمین. نه با مرگ که با دلایل مرگ سر صحبت دارم , اکنون که " تاوان " دگردیسی یافته و به طلب حق و آزادی ترجمه اش نموده اند , آیا میتوان باکی از عاقبت و سرانجام داشت؟ "ما " ای که از سوی " آنان " به مرگ محکوم شده ایم در طلب یافتن روزنه ای به سوی یک جهان بهتر و عاری از حق کشی در تلاش بوده ایم , آیا آنان نیز به کرده ی خود واقف اند؟" بی گمان " هر مرگ اشارتی است به حیاتی دیگر". قسمتی از نامه احسان فتاحیان قبل از اعدام
عاطفه اقبال - 20 آبان 93 برابر با 11 نوامبر 2014
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر