۱۳۹۰ فروردین ۹, سه‌شنبه

محسن دگمه چی سمبل مظلومترین زندانیان سیاسی



محسن دگمه چی بازاری زندانی، قهرمانی که لحظه به لحظه از شکنجه تا مرگ را با استواری تمام گام برداشت و دژخیمان را با رشادتش به سخره گرفت. امروز چشم های روشنش را بر جهانی چنین پلید فروبست. جهانی که مدعیان حقوق بشرش چشمهای خود را بستند تا حقیقت جانخراش ذره ذره آب شدن او را نبینند. جهانی که هنوز ولایت سفیه و جنایاتش را تحمل میکند. محسن رفت و من از دیروز این سومین خبر درگذشت  ناگهانی از یارانم است که میشنوم و طاقتم را از دست داده ام. درد در استخوانهایم میپیچد و فریاد در گلویم گره میخورد و تبدیل به بغض میشود.در جایی نوشته بودم که محسن سمبل مظلومترین زندانیان سیاسی ما است که با شکنجه جسمی و روحی با شیوه وحشیانه تری بجای اعدام و تیرباران گام به گام به سمت مرگ میروند و جهانی که اینرا میبیند و تکان نمیخورد گاه برای من غیر قابل تحمل میشود. بر من خرده نگیرید که غمگینم و از این دنیا بیزار که در این لحظات شاید تنها چیزهایی که مرا آرام میکند همین نوشتن باشد. نوشتن آنچه از دلم بر می آید. روزگار دریده ای است نازنین. دلم میخواست چشمهای بسته محسن را برای آخرین بار میبوسیدم و به او ادای احترام میکردم. او که دلیرانه رفت و حسرت دست دادن با دژخیم را بر دل این پلیدان گذاشت. سلام بر او روزی که زاده شد. روزی که به زندان رفت و استوار ایستاد روزی که در بستر مرگ حتی اولیه ترین حقوق انسانی از طرف زندانبانانش از او دریغ شد و سلام بر آن لحظه ای که بالهایش را بسوی آسمان گشود و از زندان تن رها گشت.

عاطفه اقبال - 29 مارس 2011


کامنت ها در فیسبوک

Mahmoud Azari
ننگ و نفرت بر جمهوری اسلامی و ، ننگ و نفرت بر پادوان توده ئی و اکثریتی رژیم ادمخواران، جدا چه میتوان گفت تا عمق خشم و نفرت و کینه انسان به این همه بی عدالتی و ظلم و جور را نشان دهد ؟یاد محسن دگمه چی گرامی باد.باشد تا نفرین مردمان از این رژیم و پادوانش چه سازد .
Sajjad Ansarii · 4 amis en commun
ما بی چرا زندگانیم / آنان به چرا مرگ خود آگاهانند... باور کنید هیچ بهشتی درکار نیست. کجاست آنکه دلش درد می خواهد؟ دردی از این فرساینده تر!!!؟
Shauna Ross
Shauna Ross
درود به روان پاکش که با زندگی و مرگش پرده از چهره خمینی و خمینی صفتان برداشت.
محمد امیرانی
و دوباره جلادان رژیم فاشیست مذهبی‌ جمهوری اسلامی موجب مرگ یک زندان سیاسی شدند. مرگ بر این رژیم فاشیستی مذهبی‌ که مرگ و نفرین آبدی شایسته آنها و تمام گروه‌ها و دسته جات ثنا گو و رژیم نگهدار است
Mitra Pourfarzaneh
بنویس ،تا به کی در قفای شهیدان ، خطابه در خطابه شنیدن ؟ بنویس تا به کی به رقص مرگ ، عاشقانه پای کوبیدن ، بنویس تا به کی بر آتش این دل ، از اشک پرده ای بکشانم ،تا به کی خشم وحشی خود را ، به سنگ صبر گوشه ای بنشانم ؟ اینک وقت است وقت ، وقت نبرد با کرکسان پیر ، شیران خفته را ز بیشه صدا کن...
Shabnam Seif Saeedi · Ami(e) de Ali Niazi
ba ejaze share kardam
نادر معاونیان
مولوی چه زیبا برای مرگ خود، و هر انسانی‌ که در این جهان به کمال انسانی‌ دست یافته، این غزل زیبا را سروده و من با ارج گذاری بر زندگی‌ این مجاهد خلق این شعر را بدرقه پروازش به سوی باغ ملکوت می‌‌کنم

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
...Voir plus
Esmaeil Moradi · Ami(e) avec Efat Eghbal et 646 autres personnes
لعنت بر خمینی ، سرنگون باد رژیم ضد بشری خمینی .
Amrollah Ibrahimi
روحش شاد و خصمش نابود باد
Reza Bargbidi
Reza Bargbidi
درود بر مجاهد خلق دگمه چی که در اسارت و بستر بیماری ،تا آخرین نفس به پیمان خود با خلق ایران وفادار ماند
Jila Jamali
Jila Jamali mandegaran!!!!!!!!!!!!!!!!! shado sarboland dagehasrat bar dele palidan migozarad.
Nasrin Djahed · Ami(e) avec Senobar LiLi et 16 autres personnes
هر شب ستاره ا ی به زمین میکشند واین آسمان غمزده پر ازستارهاست 

این جلادان اسلامی خیال میکنند با کشتن مخالفان میتواند چند روزی برای حیات ننگینش بخرد ولی گورش را میکند 
...Voir plus
Yousef Mahdavi
Yousef Mahdavi
یادش گرامی باد
مرگ بر رژیم ضدبشری آخوندی,,سرنگون باد رژیم ضد بشری خمینی
Narges Irava Ghaffari
خبر درگذشت آقای دگمه چی متاثرم کرد و نوشته شما خانم اقبال متاثرتر. روحش شاد باد و یادش گرامی
Majid Bidar
باز هم باید به دژخیمان گفت: اندکی صبر... چه لحظاتی را در پیش خواهید داشت جلادان! عفو!!! هه هه... صبر کنید، عفو را خواهید دید
Payman Jamali
در فرهنگ ما ایرانیان، سیاوش نماد مظلومیت است .و قتی سیاوش را به دستور افراسیاب سر می برند، حتی به زن او فرنگیس که اتفاقا دختر افراسیاب است ، اجازه زاری کردن نمیدهند. حکیم بزرگ چنین میفرماید: نبینم همی یار با من کسی که بخروشدی زار بر من یسی و در جایی دیگر چنین می فرماید: یکی طشت بنهاد زرین برش به خنجر جدا کرد از تن سرش کجا انکه فرموده بود طشت خون گروی زره برد و کردش نگون همانگه که خون اندر امد به خاک دل خاک هم در زمان گشت چاک گیاهی بر امد همانگه ز خون بدانجا که ان طشت شد سرنگون بنظرم این همان داستان مظلومیت دگمه چی است. روحش شاد
Amrollah Ibrahimi
با خواندن نُت زیبای سرکار خانم عاطفه اقبال به یاد مجاهد شهید محمد رضا سعادتی اولین « گروگان آزادی در چنبر تهمت‌ها و افتراهای مرموز » افتادم. یاد و خاطره هر دو بزرگوار گرامی باد
Anahita Tanha
جقدر خوب نوشتین ء سلام بر او روزی که زاده شد. روزی که به زندان رفت و استوار ایستاد روزی که در بستر مرگ حتی اولیه ترین حقوق انسانی از طرف زندانبانانش از او دریغ شد و سلام بر آن لحظه ای که بالهایش را بسوی آسمان گشود و از زندان تن رها گشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر