امروز رسانه های منصوب به جناح موسوی سعی کردند کشته شدن "علی حبیبی،خواهرزاده موسوی" را به خبر یک رسانه ها تبدیل کرده و اینطور جلوه دهند که علی حبیبی در تظاهرات میدان انقلاب کشته شده است. از طرفی روی این نکته انگشت گذاشتند که گویا آقای موسوی از فرط تواضع!! با وجود اصرار اطرافیان و حامیانش حاضر به دادن بیانیه نشده است و گفته است که خواهر زاده من هم مثل دیگر شهدای تظاهرات می باشد.
راستش دروغ چرا! من از وقتی خبر را شنیدم برایم مشخص بود که یک جای این خبر میلنگد و واقعیت امر گفته نشده است. بخصوص این تواضع ! آقای موسوی برایم سئوال برانگیز بود. برای همین در جستجوی جواب، سایت های مختلف را دنبال میکردم. تا اینکه در آخرین ساعات امشب معما حل شد. سایت رادیو فردا و همچنین سایت انقلاب سبز از قول "محسن مخملباف" شرح مفصلی از این حادثه ارائه کردند و معلوم شد که آقای "علی حبیبی موسوی" که از چند روز قبل تهدیدات مکرر تلفنی دریافت کرده بود نه در تظاهرات بلکه در جلوی خانه مسکونی خود توسط یک گروه از جناح مقابل ترور شده است. بعد از ساعتی هم این خبر در سایت هرانا از طرف خانواده موسوی تائید شد.
شرح ماجرا به نقل از "محسن مخملباف" به اینصورت است :
" سید علی موسوی حبیبی از چندین روز قبل تلفنی بارها تهدید به قتل شده است. خانواده او از این تهدیدها باخبر بوده و برایش ابراز نگرانی میکرده اند. امروز عاشورا از یک پاترول جلوی در خانه آنها ابتدا چندین نفر از نیروهای امنیتی پیاده میشوند و یکی از آنها از نزدیک ترین فاصله با کلت به سینه سید علی موسوی شلیک میکند بطوری که گلوله از پشت او خارج میشود . بعد از آن پنج نفر با پاترول سراسیمه میگریزند. برادر زن سید علی او را به بیمارستان می رساند اما قبل از آنکه به بیمارستان برسد به شهادت نائل میشود."
در نگاه اول با توجه به حرفهای "محسن مخملباف" در رابطه با نحوه ترور آقای "علی حبیبی موسوی" آنچه به نظر میرسد این است که او در رابطه با تصفیه حسابهای درونی دو جناح رژیم جمهوری اسلامی کشته است. از نظر من کشتن او یک جنایت دیگر از طرف شخص خامنه ای است و به لحاظ حقوق انسانی باید محکوم گردد ولی نمی توانم او را در زمره شهدای امروز عاشورای ایران قرار دهم. در زمره جوانانی که جان بر کف، به صحنه مبارزه با این رژیم جهل و جنایت ولایت فقیه شتافته بودند و در اینراه با شجاعت تمام به شهادت رسیدند. از نظر من آقای علی حبیبی البته یک قربانی از جناح مغلوب رژیم است ولی یک شهید تظاهرات آزادیخواهانه مردم ایران نیست.
از طرفی سئوال من از کسانی که میگویند موسوی متواضعانه! حاضر به دادن بیانیه برای کشته شدن خواهرزاده اش نشده است، این است : چرا آقای موسوی بیانیه ای در رابطه با دیگر شهدای راه آزادی نمی دهند؟ آیا اینهم از موضع تواضع بیش از حد ایشان است!؟ یا اینکه نمیخواهد بیانیه اش – خدای ناکرده!- به مثابه تائید تظاهرات قهرمانانه مردم ایران که نه خودش و نه اهل خانواده اش در آن شرکت نداشتند . تلقی گردد؟ آیا به این دلیل نیست که آقای موسوی اساسا این تظاهرات را قبول ندارد و همانطور که خودش بارها تکرار کرده است به آن امام دجال کفن شده دخیل بسته است و به این امام جنایتکار حاضر - که عکس هر دوشان به دست مردم آتش زده میشود- ارادت دارد و نمیخواهد اصل نظام برباد برود؟ آقای موسوی یکبار با صراحت به مردم ایران بگوئید از چه میترسید که اینطور از ترس کله پا شدن نظام دست به عصا راه می روید؟ شاید که خودتان نیز اشراف دارید که شما نیز جناحی از این رژِیم منفور محسوب می شوید و اگر سیل اعتراضات مردم به پایه های این نظام برسد شما و جناحتان را نیز با خود خواهد برد.
عاطفه اقبال - یکشنبه 27 دسامبر 2009 برابر با عاشورای مردم ایران سال 88
کامنت ها در فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر