امروز بیش از هر زمان دیگر ما به یک جنبش قوی برای لغو قانون قرون وسطایی اعدام نیازمندیم. در شرایطی که در بیشتر کشورهای جهان چنین حکمی منسوخ شده، حکومت جمهوری اسلامی از معدود کشورهایی است که هنوز بر اجرای آن پافشاری میکند. دلیل این پافشاری هم روشن است: اعدام در ایران اصلیترین حربهی حکومت برای کنترل اعتراضات مردمی است. این حکم نه بهعنوان یک «مجازات» که بهعنوان ابزاری برای القای ترس و وحشت در جامعه به کار گرفته میشود.
هر بار که جنبشهای اعتراضی در کشور اوج میگیرند، جمهوری اسلامی با صدور و اجرای احکام اعدام تلاش میکند مردم را مرعوب و اعتراضات را خاموش سازد.
آمارهای سازمانهای حقوق بشری نشان میدهند که اعدامها در سال ۱۴۰۴، بهویژه پس از جنگ ۱۲ روزه، افزایش چشمگیری داشتهاند. فقط در ماه گذشته به طور میانگین هر پنج ساعت یک نفر را اعدام کردهاند. این موج سرکوب هم زندانیان عادی و هم زندانیان سیاسی را هدف گرفته است. در حال حاضر حداقل هفت زندانی سیاسی با خطر قریبالوقوع اجرای حکم اعدام روبهرو هستند: شریفه محمدی، پخشان عزیز، وریشه مرادی، رزگار بیگزاده بابامیری، علی قاسمی، پژمان سلطانی و کاوه صالحی.
نکتهی مهم این است که هیچکدام از این زندانیان فعالیت مسلحانه نداشتهاند. اتهامات آنها عمدتاً در ارتباط با اعتراضات و «انقلاب مهسا» بوده است. همگی آنان از کردستان و سنندج هستند و همین موضوع نشان میدهد که حکومت با اعدام، نه تنها مخالفان سیاسی بلکه یک قومیت و یک منطقه را نیز هدف قرار داده است.
جنبش «نه به اعدام» سالهاست که در ایران آغاز شده و کارزارهایی همچون سهشنبههای «نه به اعدام» نیز شکل گرفتهاند. اما واقعیت این است که این تلاشها هنوز نتوانستهاند به یک جنبش قدرتمند و سازمانیافته تبدیل شوند که در برابر ماشین اعدام جمهوری اسلامی بایستند.
امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند یک حرکت قوی، فراگیر و متمرکز هستیم که "لغو مجازات اعدام" را بهعنوان یک خواستهی اولیه و جدی در میان مردم مطرح کند. اگر بتوانیم جمهوری اسلامی را تحت فشار افکار عمومی داخلی و همچنین فشارهای بینالمللی وادار کنیم تا مجازات اعدام را از قوانین خود حذف کند، گام بزرگی در راه گشودن مسیر اعتراضات و آزادیهای مردمی برداشته خواهد شد.
به باور من، امروز باید تمامی انرژی و توان ما حول محور لغو اعدام متمرکز شود. پراکندگی در گروهها و سازمانهای مختلف تنها باعث هدر رفتن نیروها میشود. آنچه ما به آن نیاز داریم، یک جنبش قدرتمند و همبسته است که بتواند صدای واحدی علیه اعدام بلند کند.
این مطالبه میتواند حلقهی اتصال اقشار و گروههای گوناگون جامعه باشد؛ از خانوادههای زندانیان و جانباختگان گرفته تا فعالان سیاسی، فرهنگی، کارگری، دانشجویی و زنان. لغو اعدام تنها پایان یک مجازات غیرانسانی نیست، بلکه گامی اساسی در جهت برچیدن فضای رعب و وحشتی است که سالهاست حکومت بر جامعه تحمیل کرده است.
زمان آن فرا رسیده که این جنبش با خواسته ی " لغو مجازات اعدام " از حالت پراکنده و نمادین خارج شود و به یک نیروی واقعی و تعیینکننده در صحنهی سیاسی و اجتماعی ایران بدل گردد. اگر بتوانیم این خواسته را به یک مطالبهی عمومی تبدیل کنیم تا بهعنوان شعار اصلی تمامی تظاهرات و اعتراضات نقش ایفا کند، آنگاه گامی بسیار جدی به جلو برداشتهایم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر