۱۴۰۲ اسفند ۱۰, پنجشنبه

هنرمندان مردمی در قلب مردم جاودانه می شوند!

عارف قزوینی شاعر بزرگ انقلاب مشروطیت ایران، یکی از پیشتازان مخالفت با شاهان مستبد و ملایان مکار در زمانه ای است که شاهان حکومت می کردند و ملایان برای روضه خوانی به منبر می رفتند و هنوز بر مسند قدرت ننشسته بودند.
سروده های او غالبا محتوای آگاهی رسانی و روشنگری دارد. او هنرش را هرگز وسیله ارتزاق قرار نداد و از آن در جهت روشنگری و آگاهی مردم استفاده میکرد. عارف قزوینی با صدایی گرم، سروده های خود را با سه تاری که همراه داشت، اجرا می کرد. اغلب ترانه های او توسط خوانندگانی چون بنان، عبدالوهاب شهیدی، عسگر عبدالله یف و ... بازخوانی شده است.
ترانه "از خون جوانان وطن لاله دمیده" سروده عارف قزوینی در سوگ بخون تپیدگان جنبش مشروطیت یکی از ماندگارترین ترانه ها است.
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زرِ ایران
ما را نگذارند به یک خانهٔ ویران
یا رب بستان دادِ فقیران زِ امیران
او با شناخت عمیق از شیخان حیله گر مشروعه خواه که در مقابل مشروطه خواهی قد علم کرده و با همدستی دربار در تهران تحصن کرده بودند، سرود:
کار با شیخِ حریفان به مدارا نشود
نشود یکسره تا یکسره رسوا نشود
...
درِ تزویر و ریا باز شد این بار چنان
بایدش بست، پس از بسته شدن وا نشود
بس نمایش که پسِ پرده ی سالوس و ریاست
حیف! بالا نرود پرده تماشا نشود
سلب آسایشِ ما مردم از اینهاست، چرا؟
سلب آسایش و آرامش از اینها نشود
...
تا که عمامه کفن یا که چماق تکفیر
نشکند جبهه ی شان، حلِ معما نشود
گو به آخوندِ مصرتر ز مگس زحمتِ ما
کم کن، این غوره شود باده و حلوا نشود
کار عمامه در این ملک کله برداریست
نیست آسوده کس، ار شیخ مکلا نشود
...
باز دورِ دگر آخوند وکیل ار شد، کاش
باز تا حشر در مجلس شورا نشود
...
عارف قزوینی و بسیاری دیگر از روشنفکران آن زمان چون ملک‌الشعرای بهار و میرزاده عشقی سلسله قاجار را باعث عقب‌ماندگی و ویرانی ایران می‌دانستند برای همین زمانیکه رضا خان با شعار جمهوری خواهی علیه قاجار به کودتا دست زد. به امید برقراری جمهوری در ایران به حمایت از او برخاستند. مارش جمهوری و تعدادی از غزل‌های عارف از همین امید برخاسته بود. اما بعد از کودتا معلوم شد که رضا خان به همدستی انگلیس شعار جمهوری خواهی را وسیله فریب مردم قرار داده و سلسله پادشاهی پهلوی اینبار جایگزین قاجارها شد. عارف قزوینی به همراه دیگر روشنفکران به مخالفت برخاستند. این سروده عارف بعد از پادشاهی رضا خان می باشد:
مژده کشتن سردار سپه هم ای کاش
برسد زود که این زیره به کرمان نرسد
خانه‌ای کو شود از دست اجانب آباد
...
رضا خان که به کمک انگلیس به قدرت رسیده بود دیگر نیازی به حمایت این روشنفکران نداشت و عارف قزوینی را به دره مرادبیگ در حوالی همدان تبعید کرد. او 2 بهمن سال 1312 در تبعید و تنگدستی از دنیا رفت اما سر به شاه و آخوند خم نکرد.
عارف در روزهای تبعید خود سرود:
عمرم گهی به هجر و گهی در سفر گذشت
تاریخ زندگی همه در دردسر گذشت
گویند که عمر سفر کوته است و من
دیدم که عمر من ز سفر زودتر گذشت
کاری مکن که خلق ز جورت به جان رسند
ای جورپیشه، ورنه ز من یک نفر گذشت
هنوز با گذشت نزدیک به یک قرن ترانه های او توسط مردم زمزمه می شود.
هنرمندان مردمی اینگونه در قلب مردم جاودانه می شوند.
عاطفه اقبال – 29 فوریه 2024

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر