چند ساعت پیش، بعد چند روز بی اطلاعی، پلیس آلمان پیکر بیجان سهیل اعرابی،برادر سهراب اعرابی را در خانه اش در شهر اسن پیدا کرد. مادر سهراب دوباره به سوگ نشست.
سهیل بعد از کشته شدن برادرش در قیام 88، در پاسخ دروغهای لاریجانی رئیس قوه قضائیه وقت نوشته بود:
برادر من در تاریخ ۲۵ خرداد مفقود شد و پس از پیگریهای فراوان مادرم و خانواده٬ ۲۶ روز بعد پیدا شد. بله یافتیمش اما نه سهراب همیشگیمان را٬ که جنازهاش را! برادرم با اینکه زنده نبود ولی لبخند بر لبانش بود و اطمینان دارم که لبخندش خطاب به دستهای آلودهی قاتلینش بود. قاتلینی که او را به ضرب گلولهای کشتند که از اسلحهی کلاشینکف شلیک شد. اسلحهای سازمانی که فقط در دست ارتش٬ سپاه و بسیج است. برادر من تنها ۱۹ سال سن داشت و آنها که میشناختندش میدانند که درک او از حقایق بسیار بیشتر از سن و سال کمش بود.- اما -برادرم به سرعت در تمامی دنیا تکثیر شد...
سهیل اعرابی فقط 36 سال داشت. بعد از مهاجرت اجباری تمام سعی اش را در رساندن پیام برادرش و آنهایی که بخون تپیدند کرد. از سهراب و دیگر کشته شدگان گفت و نوشت. میگویند سکته قلبی کرده اما پزشکی قانونی هنوز نتیجه جستجو را نداده است. حتی اگر سکته باشد باید پرسید: سکته قلبی در سن 36 سالگی یعنی در اوج جوانی چرا؟ تا رژیم جمهوری اسلامی بر مردم ایران حکومت می کند هر روز خبرهایمان همین خواهد بود. جمهوری اسلامی یعنی همین، یعنی سوگوار کردن تمامی مردم تک به تک. نمیدانم چه بگویم. آنقدر درد بر سر این مردم آوار شده که دیگر فرصت سوگواری هم نداریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر