شب یلدا است. این طولانی ترین شب سال. تاریکی شب
و سرما بر سر ساکنان مناطق زلزله زده سایه افکنده است. دختران و پسرانی از جنس
آفتاب این شب را در روستای بلوان در سرپل
ذهاب با مردم بی سرپناه و با کودکانی که خنده بر لبانشان یخ بسته، گذراندند. با
آنها در پناه آتشی که افروختند رقصیدند. آواز خواندند و گرم شدند و گرما بخشیدند.
اینگونه انسانها از جنس آفتاب هستند. هر کجا که پا بگذارند روشنایی و گرما به
ارمغان می آورند. کودکان دست در دست هم میخوانند : ما گلهای خندانیم. قدر یلدار رو
می دانیم. زلزله سخته. حادثه تلخه. اما ما با هم می مانیم. با هم، هم پیمانیم....
عاطفه اقبال - 4 دی 96 برابر با 25 دسامبر 2017
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر