پاسخ ریچارد داوکینز در رابطه با سئوال یک جوان مسلمان در مورد اخلاق در مذهب و فلسفه اخلاقی سکولار
جوان مسلمان : با در نظر گرفتن اینکه بیخدایی هیچگاه نخواهد توانست تصور مطلقی از اخلاق داشته باشد. در این صورت آیا این توسل به ایمان غیرمنطقی نخواهد بود که بی خدایان خود انقدر به سختی آنرا محکوم میکنند که یک بیخدا بین درست و غلط انتخاب کند؟
ریچارد داوکینز : اخلاق مطلق!...اخلاقیات مطلقی که یک فرد مذهبی اذعان دارد شامل چه میشود؟ سنگسار کردن مردم برای زنا کردن...مرگ برای ترک دین.....مجازات برای تخلف از حکم سبت.....اینها همه نمونه هایی از اخلاق مطلق بر پایه دین هستند. من فکر نمیکنم اصلا اخلاقیات مطلق بخواهم. من فکر میکنم اخلاقیاتی بخواهم که اندیشیده شده و استدلال و بحث در مورد آن صورت گرفته باشد بر پایه ی تقریبا میتوانم بگویم طراحی هوشمندانه باشد. آیا ما نمیتوانیم جامعه مان را که دارای آنگونه اخلاقیات و جامعه ای که دوست داریم در آن زندگی کنیم طرح ریزی کنیم؟ در واقع اگر شما به اخلاقیاتی که مورد قبول انسانهای مدرن قرن بیست و یکم است نگاه کنید. می بینید که ما دیگر به برده داری باور نداریم. و به برابری زنان معتقدیم. ما به مهربانی اعتقاد داریم و معتقد هستیم که باید با حیوانات مهربان بود. اینها همه کاملا جدید هستند و ریشه های بسیار اندکی از آنها در کتابهای دینی انجیل یا قرآن می باشد. این مقولات در طول زمان و تاریخ پیشرفت کرده اند. در نتیجه توافق در گفتگوهای استدلالی سبک و سنگین کردن بحث و جدل، نظریه حقوقی، فلسفه سیاسی و اخلاقی . اینها از ادیان نمی آیند. تا آنجا که اگر بخواهید قسمت های مثبت را در کتابهای دینی در این رابطه پیدا کنید باید گزینشی عمل کنید. شما میروید در انجیل و یا قرآن دنبال آن می گردید و آیاتی گاه و بیگاه پیدا میکنید که با معیار اخلاقیات ما پذیرفتنی است. و بعد می گوئید این را ببینید! این دین است و تمام قسمت های زشت آنرا کنار می گذارید. و میگوئید که نه! ما دیگر آن بخش ها را قبول نداریم. ما از آن مسائل گذشته ایم! خوب البته که ما از آنها گذشتیم! ما از آنها گذشتیم! به خاطر فلسفه اخلاقی سکولار و گفتگوی خردگرایانه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر