مجاهدین عاقبت به سئوال اسماعیل وفا یغمایی در مورد سرنوشت همسر سابق و مادر فرزندش جواب دادند! تیتر و متن را بخوانید و از این جواب ایدئولوژیک لذت ببرید! این همان سازمانی است که روزی اطلاعیه هایش برای افشاگری جنایات رژیم جمهوری اسلامی و یا برای اعلام عملیات هایش بر علیه اهداف رژیم بود. امروز اطلاعیه هایی که بر سر در سایت های رسمی مجاهدین بصورت دائمی نصب شده. اطلاعیه بر علیه اعضای پیشین خودش بجرم سئوالات آنها می باشد! در این باصطلاح اطلاعیه همه گونه تهمت و افترا زده شده ولی به یک سئوال ساده اسماعیل وفا یغمایی پاسخی داده نشده. براستی آیا اکرم حبیب خانی زنده است؟ اگر زنده است چرا در این اطلاعیه بلند بالا بعد از تهمت ها و ناسزاها یک کلمه در رابطه با زنده بودن او اطلاع رسانی نمیشود؟ چرا به سنت ناپسند مجاهدین خود اکرم حبیب خانی به صحنه نمی آید تا در رابطه با اسماعیل وفا یغمایی یعنی همسر طلاق داده اش در جریان انقلاب ایدئولوژیک کشفیات جدیدی از مزدوری و .... بنویسد. شاید هم کامپیوتر نویسندگان اینگونه نامه ها خراب شده و مهمتر از آن رهبران متوجه شده اند که دیگر کسی برای این گونه نامه ها تره هم خرد نمی کند! "امیر وفا یغمایی" که در 14 سالگی به همراه بسیاری کودک و نوجوان دیگر برای آموزش نظامی به عراق برده شد. به بهانه اینکه چون خاتمی آمده پس چند ماه بیشتر به سرنگونی رژیم نمانده! از سرنوشت مادرش خبری ندارد و نگران اوست. پدرش اسماعیل یغمایی قبل از اینکه این مطلب را علنی در دنیای مجازی منتشر کند. سعی کرده که خبری بگیرد تا کار به نوشتن نکشد ولی چون این تلاشها بی نتیجه بوده دست به قلم برده است. امروز این جواب مجاهدین به سئوال و نگرانی یک فرزند و یک پدر است! روزگار وقیحی است نازنین!
عاطفه اقبال - 1 ژوئن 2013
اطلاعیه مجاهدین :
« مرگهاي مشكوك » در درون مجاهدين، ادعاي خلص اطلاعات بدنام آخوندهاست
اسماعيل يغمايي يك عضو نادم پيشين مجاهدين بر اساس يك خبر موهوم و ساخته و پرداخته اطلاعات آخوندي نوشته است: « آيا خانم اكرم حبيب خاني زنده است يا مرده است، يا خودكشي كرده، يا به مرگي مشكوك مثل خيلي از مرگ هاي مشكوك درگذشته است؟».
لجن پراكني رذيلانه دربارة «مرگهاي مشكوك» در درون مجاهدين براي خوشامد رژيم منفور ولايت فقيه در بحران مرگباري كه در آن دست و پا مي زند، يك خودفروشي آشكار سياسي و يك ادعاي تكراري و خلّص از سوي اطلاعات بدنام آخوندهاست. منشأ اين ادعا، چه بسا برادر وي در انجمن نجاست اطلاعات آخوندهاست كه نامه نگاري ها و سوابق طولاني در جذب نامبرده دارد.
مأموران اطلاعات و انجمن هاي نجاست، به مدت 677 روز با 300 بلندگو در اطراف اشرف مشابه همين دعاوي را دربارة بسياري از مجاهدين تكرار كرده اند و همگان از آن مطلعند. پرونده قطور 17 ژوئن كه سرانجام مُهر ياوه و ابطال خورد، مملو از شهادت هاي دروغين و همچنين لجن پراكني در همين خصوص از جانب مزدوراني مانند خدابنده و سينگلتون و سبحاني تحت عنوان اعضاء و هواداران سابق مجاهدين است.
از اين پيشتر، روانشاد استاد بهرام عاليوندي، عضو شوراي ملي مقاومت در خاطرات خود كه از سيماي آزادي پخش شده است فاش كرد كه ماموران اطلاعات نيمه شب خبر قتل فرزندان مجاهدش در اشرف را به او دادند.
كميسيون امنيت و ضد تروريسم
شوراي ملي مقاومت ايران
11 خرداد 1392
کامنت ها:
Mehran Tehrani
"چرا به سنت ناپسند مجاهدین خود اکرم حبیب خانی به صحنه نمی آید تا در رابطه با اسماعیل وفا یغمایی یعنی همسر طلاق داده اش در جریان انقلاب ایدئولوژیک کشفیات جدیدی از مزدوری و .... بنویسد. شاید هم کامپیوتر نویسندگان اینگونه نامه ها خراب شده و مهمتر از آن رهبران متوجه شده اند که دیگر کسی برای این گونه نامه ها تره هم خرد نمی کند!"
Kourosh Irandoost
از كوزه همان برون تراود كه در اوست
Javid Pourmokhtar
"دیگر کسی برای این گونه نامه ها تره هم خرد نمی کند! روزگار وقیحی است نازنین!" چه کسّی اين مزخرفا ت
را باور ميکند؟ زمان دجا ل گری تمام شده کسّی باور نميکند.
Mehran Tehrani
5 milion irani kharej az keshvar ham ke 20 roze digeh be showhaye amrikaie khanom Rajavi nemiayand, vezarate etelati hastand? giram ke in 5milon etelatie hastand, ba 75 milon jaimeyte iran che mikonid ?
Rasuol Aalinezhadهوادار مجاهدین
هر چقدر میخواهید جولان دهید ولی بدانید که یک روزی این ماه های حرام ما نیز خواهد گذشت و آنروز با شما کار داریم ...
دوران ، دوران شماست ...
هر چقدر میخواهید اشک دربیاورید و از بالا تا پایین مان را بشورید و کنار بگذارید ...
شما خیلی وقیح و پفیوز هستید ...
به اربابانتان بگویید به صغیروکبیرشان رحم نخواهیم کرد ...
خامنه ای را درست در وسط میدان عمامه اش را به گردنش خواهیم پیچید و شهر به شهر خواهیم چرخاند ...
کثافت برو بگو ...
Atefeh Eghbal
دوستان کامنت شخصی بنام رسول علینزاده را قصدا می گذارم در صفحه بماند که شما هم ببینید. این شخص یکی از پاسداران و ماموران اطلاعاتی رژیم است که بنا به گفته خودش در فیس بوک به ایران براحتی رفت و آمد دارد و ته ریشش را هم جدیدا زده است که شناسایی نشود. از ماه فوریه امسال یک حساب فیس بوک باز کرده و با حمله به منتقدین می خواهد کنار هواداران مجاهدین قرار بگیرد و بعنوان نفوذی نزد آنها عمل کند. برای همین نوشته های این موجود را اساسا نباید حتی به حساب هواداران مجاهدین گذاشت. بلکه وقاحت پاسداری آن کاملا مشخص است. قرار است چون جلادان ولایت فقیه به صغیر و کبیر رحم نکند! و ما را تهدید میکند که نوبت ما هم خواهد رسید! فکر میکند میتواند هیزم بیار این معرکه شود و دو طرف را به جان هم بیندازد. به او باید گفت برو خدا روزیت را نزد همان خامنه ای بدهد.
Rasuol Aalinezhad
برو از ایرج مصداقی خائن بپرس برایت توضیح می دهد که من کیستم ؟
Haedar Jahangiri
هم افتخار آشنایی با ایرج مصداقی را دارم و هم رسول عالی نژاد. هم از شیوه برخورد و ادبیات رسول با مخالفین اش دلگیر و منزجر می شوم و هم از اتهام شما به ایشان. این پیام من از ترس انتخاب یک طرف نیست زیرا می دانم که اگر صادقانه نیک بنگریم در این شیوه برخوردها احساس بر عقلانیت غلبه کرده و متاسفانه سازمان مجاهدین بعد از حاکمیت فردی بر آن سازمان ادبیاتش و نحوه برخوردش با منتقدینش را نه تنها به هوادارانش بلکه حتی در منتقدین و مخالفینش نیز سرایت داده. از شما انسان محترم می خواهم اجازه ورود این شیوه را در نوشتار و گفتار خود ندهید. با احترام و مهر
Atefeh Eghbal
آقای حیدر، من نوشته ام را بر اساس مشاهداتم نوشته ام. این آقا از فوریه در فیس بوک سر و کله اش پیدا شده است. یعنی بلافاصله چند روز بعد از کمپینی که ما درست کردیم. خودش در صفحه اش نوشته که به ایران رفت و آمد دارد ولی شعارهای تند و تیز هم در صفحه اش نسبت به خامنه ای و جمهوری اسلامی میگذارد!! متاسفانه چنین تناقضی را نمیتوان باور کرد که جمهوری اسلامی اینقدر فضای باز ایجاد کرده و با این آقا با وجود مرگ بر خامنه ای گفتن و رفت و آمد به ایران کاری ندارد!! اگر اینطور باشد ما در خارج کشور ول معطلیم و همه اخبار کشتار و زندان هم دروغ است! ادبیات این آقا هم در دشمنی و آتش بیار معرکه بودن برای اینکه از آب گل آلود ماهی بگیرد بسیار افراطی و به شیوه پاسداران تهدید آمیز است. یعنی مشخصا تهدید میکند. ضمن اینکه متاسفانه شما هم اسم مستعار دارید بدون هیچ عکسی از خودتان و حرفتان برای من زیر این ماسک بدون اینکه بخواهم بی احترامی کنم،نمیتواند قابل قبول باشد. موفق باشید
Haedar Jahangiri
عفت گرامی من حیدر جهانگیری هستم و اسم مستعار نداشته و ندارم. حیدر اسم اصلی است و جهان مخفف نام خانوادگی. آشنایی من با رسول نیز از طریق ایرج مصداقی گرامی بوده. رسول در رابطه با کمک های نقدی که از شهر استکهلم برای زلزله زدگان شهر وان ارسال شد و من مسئولیت انتقال آن را داشتم صمیمانه و صادقانه من را همراهی کرده و یاری نمود. از این رو از حداقلی از شناخت از ایشان برخوردارم که به خود اجازه اظهار نظر بدهم. با احترام مجدد
Atefeh Eghbal
اقای جهانگیری، من عاطفه هستم و نه عفت. همانطور که نوشتم با توجه به اینکه شما را نمیشناسم و هیچ عکسی هم از خودتان نگذاشته اید. نمیتوانم روی این حرفها تکیه کنم. من آنچه را که نوشتم بر اساسا مشاهداتم و گفته های این آقا بوده است. ولی از دوستانی که می شناسم در مورد مسئله ای که شما میگوئید خواهم پرسید. شبتان خوش
Rasuol Aalinezhad
رفیق حیدر ؛ اینها حد خود نگه نمی دارند و کلمات را به بندگی و بردگی خودشان گرفته اند و حیثیت "انقلاب" را به بازی گرفته اند .
حیدر ؛ همین نامه ی اخیر ایرج مصداقی را در تبریز وزارت اطلاعات "جزوه" کرده و به خانواده ها فرستاده است. البته 230 صفحه را به 150 صفحه خلاصه کرده و به دست خانواده ها داده اند ...
اینها خانواده ها را مضطرب کرده و باعث تنش روانی آنها در داخل شده اند ...
برای مثال در یکی از شهرستان ها ، خواهر یکی از مجاهدین را به ستادخبری احضار کرده و در آنجا نامه ی ایرج را مقابلش گذاشته اند و او را مسخره کرده اند و او بعلت جواب دندان شکن دادن به آنها ، بازداشت و مستقیم به 209 انتقال داده شده است والبته بعد 11 روز ازاد شدند ...
و در همین راستا چندین نفر از زندانیان دهه ی شصت مجاهدین را احضار و از آنها خواسته اند که آنها هم به مسعود رجوی نامه بنویسند و انتقاد های خود را بکنند ...
فکر کن همزمان اشرف علیخانی ، مهدیه گلرو و ضیا و عاطفه نبوی را هم تحت فشار قرار داده و مجبور کرده اند که علیه سازمان در داخل موضع بگیرند ...
ضیا از زندان کارون علیه سازمان نامه نوشت که بعد از دوهفته انفرادی ، قبول کرده بود ... و مهدیه در فیس بوکش علیه سازمان موضع گرفت که روز قبلش 5ساعت در وزارت اطلاعات بازجویی شده بود ... اشرف علیخانی(ستاره) هم تحت فشار وزارت اطلاعات مقاله نوشت و در فیس بوکش منعکس ساخت ...
و همچنین عاطفه و چندین نفر دیگر که مستقیم تحت فشار وزارت اطلاعات علیه سازمان بعد از نامه ی ایرج علیه سازمان مجبور به موضع گیری شده اند . ویا بعضاً خانواده ها مضطرب شده اند که در اشرف چه می گذرد و رژیم به صورت گسترده از این نامه بهره برداری کرده است ...
یکی دیگر از بهره برداری های رژیم همین خواهران اقبال هستند که باز هم در داخل ، وزارت اینها را به خانواده ها الگو کرده است ...
--------------
چنانکه اطلاع داری(از طریق دوست مشترک) حتی در دستگیری های اخیر یکی از اعضای خانواده ی مرا هم بازداشت کرده اند ...
یورش وحشیانه ای که در این چند هفته علیه خانواده ها توسط رژیم آغاز شده است و صدها خانواده احضار و بازداشت شده اند ، بدون استثنا یکی از مواردی که در بازجویی در موردش صحبت شده است و آنها را تحت برخورد قرار داده اند همین نامه ی پفیوز اعظم ایرج مصداقی بوده است ...
چرا نباید به این اراذل پادوی رژیم واکنش نشان نداد ؟
وقتی اینها باعث آزار و اذیت خانواده های مجاهدین در داخل و خارج هستند چرا نباید با عصبانیت جواب نداد ؟
===============
در معرفی حیدر باید بگویم که چندین نفر از خانواده اش در دهه ی شصت اعدام شده اند و برادر بزرگوارش کمونیست شهید الله قلی جهانگیری می باشد که قطعا ً یکی از کمونیستهای کبیر میهنمان می باشد که در مثال باید با بزرگانی همچون نورالدین ریاحی ، علیرضا شکوهی ، علی اصغر ایزدی ، شکرالله پاکنژاد ، حمید اشرف و بیژن جزنی و پویان وووو ردیف شود ولی متاسفانه در جنبش کمونیستی ایران این بزرگمرد مورد غفلت واقع شده است که باید روزی دینش ادا شود ...
به درود رفیق عزیز
Hamid Amin
شما و رهبرتا ن هنوز هوادرن را ابله فرض ميکنيد؟ چه کسّی اين مزخرفا ت
را باور ميکند؟ مگر رژيم برای سرکوب و شکنجه خانواده ها منتظر اجا زه
مصدا قی بوده؟ حالا خانواده به قول شما "ننگ" و "الدنگ " برای سازما ن
مگر وقتی برادر ابراهيم و جميل که خيلی نزديکتر به رهبر بودن و کادر با لا بودن
و از اوضاع اشرف پيشتر از مصدا قی خبر داشتن و در ايران سالها حضور دارن را رژيم
نميتونه پيش خانواده ببره که منتظر نامه مصدا قی نشسته بوده؟
نه آقا جان خر خودتی اين مزخرفا ت را کوتاه نامرد موش هميشه
فراری از سر بيکاری در مخفيگا ه توليد ميکند تا به هوادرا ن بخورا ند ، ولی
زمان دجا ل گری تمام شده کسّی باور نميکند.
Reza Vazirian
اگر واقعاً رژیم جنایتکار میتواند از یه نامه استفاده ببرد وسرنگونی خودش را به عقب بیندازد که دیگر نیازی به پاسدارو وزارت اطلاعات ندارد ولی خو ب برعکس همین فرض هم محتمل است . یعنی با یه نامه هم باید سرنگون شود وتا کنون با نامه هائی که ازدرون زندانها اشخاصی مثل محمد نوریزاد وکاظمینی بروجردی دیگرانی که من نامشان را نمی دانم به سید علی چلاق نوشتند باید تا حالا چند بار سفوط کرده باشد.ودیگر نیاز به ارتش سلاح وچریک اینگونه ابزار نبود!
Haedar Jahangiri
رسول معیار شما برای ارزیبای و پاسخ به یک مسئله باید در ماهیت و بطن آن مسئله جستجو شود نه در نحوه استفاده و سوء استفاده دیکتاتورها و فاشیست ها با از آن موضوع. من با شما راچب همین شیوه برخوردها و تصویری که این گونه برخوردها از هزاران مجاهدی که افتخار همبندی و آشنایی با آنان را داشتم در اذهان مردمی که آن مبارزین و جنایتی که در حق یکایکشان رفت آگاه نیستند می گذارد را در طی بخش بزرگی از 18 ساعت مسیر حرکت اتوبوس از آنکارا به وان صحبت کردم. صادقانه برایت میگویم الله قلی جهانگیری به همان شکل که برادر ایرج و نیز عاطفه و عفت و رسول بود که برادر من و نیز فرزندان اسدالله لاجوردی جلادی که بالای جنازه اش 45 دقیقه در تلوزیون سراسری در 25 بهمن 62رجزخوانی کرد بود زیرا او برای چهانی بدور از تهت و دروغ و فقر بمبارزه می کرد و همه کسانی که در این راه قلمان قدمان و یا با سلاحشان تلاش می کردند عمیقان احترام برادرانه قائل بود قطعان ایرج و شما و عفت علاوه بر برادری بدلیل تلاشتان در جهت بهبود شرایط جهان پیرامونتان در نزد وی محترم و ارزشمندتر بودید تا فرزندان دشمنانش و یا برادر خونی که احیانان بی خیال و در پی مسائل شحصی خود بود. وقتی شما به ایرج در همین نوشته آخرت، پ ف ... می گویی به ترادرش جهانگیری نیز می گویی. این یک شعار نیست، سخنرانی از وی در دست دارم که به همین موضوع تهمت و تحقیر مخالفین از طرف رژیم اشاره دارد. او بمدت پنج سال در میان توده ها و با اتکا به همان توده ها طولانی ترین مقاومت را در برابر رژیم در داخل ایران سازمان داد و این تنها بخاطر احساس یگانگی وی با تودها و شیوه برخوردش با دوست و نیز دشمنانش ممکن بود. از او نوشتم زیرا شما از او نام برده بودید. رسول ما خود را مخالف نظامی می دانیم که دروغ و تهمت و تحقیر و اعدام حیثیتی و در نهایت فیزیکی مشخصه بارز آن است وگرنه دزدی و استثمار در همین اروپا نیز جریان دارد. پس تلاش کنیم علارغم عصبیت و کینه با آنچه مدعی مخالفت با آن را داریم همیشه و همجا مرزبندی عملی داشته باشیم. از تو می خواهم از لحنی که در نوشته ات بکار بردی و میبری از خودت انتقاد کرده و از این شیوه فاصله گرفته و دیگران را نیز از بکاربردن چنین شیوه ای مانع شوی. ارادتمند انسان های با مرام انسانی و با احترام حیدر
Mou NO
هر کسی علیه رژیم باشه دلیل بر اینکه دوست مردم باشه نیستش، خود مجاهدین دشمن ایرانن... این آقایی هم که به اسم رسول دارن کامنت میذارن، دقیقا لحن مجاهدینی داره، ما که بیرون بودیم با لحن مجاهدین اشنایم شماها که درون بودین هنوز شک دارین؟؟؟؟؟ یا نمیخواین باور کنین که با همچین سازمانی بودین....نمیدونم که چرا خانم عاطفه نمیخواین باور کنین که مجاهدین آلترناتیوی از نوع خمینین،این لحن صحبت کردن رسول دقیقا از نوع مجاهدینیه... آیا از مجاهدین میترسین که همش میخواین به مجاهدین نشون بدین که شما با مجاهدین ضدیتی ندارین، .... طرف قسم و آیه میده، شاهدها میگن بابا طرف از مجاهدین ولی شما میگین نهههه اصلا این از مزدوران جمهوری اسلامی ...
مخصوصا خواهرتون عفت سر هر جملش میگه مرگ بر جمهوری اسلامی، بابا ۷۰ میلیون اینو میگن نیازی به اشاره نیستش، ما میدونیم شما ضد جمهوری اسلامی هستین، همانطور که گفتم ۷۰ میلیون ضد جمهوری اسلامی هستن ...ولی آدم حس میکنه که این خواهرتون میخوان به مجاهدین نشون بدن که رژیمی نیستنا... ولی بدونین شما چه بخواین چه نخواین از نظر مجاهدین رژیمی هستین، همهٔ مردم از نظر رجوی مزدور رژیمه، حتا پسر شاه هم شنیدم اخیرا از نظر مجاهدین رژیمی شده D: دیگه چه برسه به مردم ایران...
Behrouz Omidi
ادبیات ناب ِ سیاسی !!!!!!
Fara Bahar
"در این باصطلاح اطلاعیه همه گونه تهمت و افترا زده شده ولی به یک سئوال ساده اسماعیل وفا یغمایی پاسخی داده نشده. براستی آیا اکرم حبیب خانی زنده است؟ اگر زنده است چرا در این اطلاعیه بلند بالا بعد از تهمت ها و ناسزاها یک کلمه در رابطه با زنده بودن او اطلاع رسانی نمیشود؟"
Mohamad Ba
لمپنيسم يكي از خصيصه اصلي هواداران سازمان مجاهدين است. اين خصيصه مشخصا از خود رجوي به ارث برده شده است. كساني كه در تشكيلات بوده اند بخوبي ديده و شنيده اند كه رجوي چگونه در با لحن لمپني و چاله ميداني مخالفين و منتقدين خود را خطاب قرار مي داد.
Haleh Tadayon
وقتی نامه اسماعیل وفا یغمایی را خواندم احساس کردم صورت مساله روی میز یک سوال بیشتر نبود و آن هم این که "آیا اکرم حبیب خانی زنده است؟ یا مرده؟" و پاسخ هم یک کلمه بیشتر نبود آری یا خیر.
وقتی پاسخ را در اطلاعیه شورای ملی مقاومت با امضا کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت خواندم خیلی تعجب کردم.
فرض بگیریم تمام اتهاماتی که در این اطلاعیه به اسماعیل وفا زده شده، {که البته ناگفته نماند که کماکان از اشعار غنی و بی بدیل او در سرودهایتان استفاده میکنید مثل گل طوفان اشرف و...} بگذریم ...
اما خود شما که رهبر عقیدتی هستید ادعا دارید راه پیامبر و انبیا را میروید و مریم مهر تابان است و دریای رحمت و رهایی است و قدم در راه سیده النسا گذاشته است... یک لحظه با خود خلوت کنید اگر الان آن ها بودند با این صورت مساله روی میز چه برخوردی میکردند؟
تا آنجا که من به عنوان یک مسلمان میفهمم، اولا آن هوادارانی را که امیر یغمایی را نگران کردند مواخذه میکردند و بعد خیلی صریح و روشن پاسخش را میدادند و اگر اکرم زنده بود به او میگفتند که او از نگرانی دربیاید و اگر هم مرده بود به او میگفتند که چرا و چگونه...
آقای رجوی سوالم از شما این است که مگر شما رهبر عقیدتی نیستید؟ چرا دریادل نیستید؟ مگر کسی که دریای رحمت! است در برابر یک سوال و نگرانی واقعی اینچنین رفتار میکند؟ باور کنید همان ایرانیانی که شما میخواهید آنها را رهبری کنید این واکنشها و پاسخهای شما را می بینند و میگویند اگر مسعود با سوال یک عضو سابقش چنین برخورد میکند وای به حال ما...
شما همیشه ادعا دارید که دشمن شما مونیستی رژیم خمینی است و بس ! حال آن که الان ما همه را دشمن شما می بینیم الا رژیم خمینی... در ضمن شما که به اسماعیل وفا مارک میزنید که خودفروشی آشکار سیاسی کرده است یکی نیست به خود شما بگوید که چقدر دنبال فاشیست ترین جناح آمریکا و اسراییل و صدام و... خودفروشی سیاسی کردید....
بهرحال صورت مساله روی میز شما یک سوال بیشتر نبود اکرم حبیب خانی زنده است یا مرده؟ همین
Mahnaz Ghezelloo
جای تاسفه. به جای یک جواب مسوولانه به یک پرسش ساده، حرف از کمیسیون امنیت ضد تروریسم به میان آمده است. و این همه فحاشی و توهین!!! راستی چرا؟؟ یعنی هیچ کس حق ندارد سوال کند؟!!! نشانه ها به دیکتاتوری هنوز به قدرت نرسیده می ماند....!!!
Kourosh Irandoost
هر كس كوچكترين انتقادي به مجاهدين كند مزدور است اين سياست رسمي اين سازمان است چون توان جوابگويي و اصلاح خود را ندارند
البته خصلت جريان و فرد ايديولوگ توهم است و شخص متوهم توان مشاهده واقعيتها را ندارد بهتر است افراد مجاهد به جاي ترور شخصيت افراد به دنبال دليل تنفر أفكار عمومي از خود باشند.
در اينكه اكثر مردم ايران مخالف حكومت اسلامي هستند شكي نيست و نيز در اينكه بخشي از مخالفان حكومت اسلامي تفاوتي با حكومت ندارند استبداد تاريخي در مردم هم نهادينه شده است و عمق مشكل بالاتر از حكومت اسلامي است
Zoobin Azarakhsh
این اطلاعیه این طوری و در فضای مجازی مزخرافات بییش نیت ولی اگر روی کاغذ چاپ شود به جای کاغد توالت قابل استفاده است.
مازیار ایزدپناه
امروز عصر رفته بودم به مراسمی که در شب هفت مادر معینی از بنیانگذاران حرکت مادران خاوران برگزار شده بود . همه سخنرانان و شاهدان گواهی می دادند که مادر معینی چون همه مادران شهیدان خاوران از مرزهای تنگ کینه و قصاص و سیاست سیاست بازان گذشته بودند و در ورای اینهمه همه فرزندان مبارز و مجاهد را فرزندان خود می دانستند و به همه شان یکسان مهر می ورزیدند و می ورزند..
تمام مدت مراسم و بعد از آن با خود فکر می کردم که همین مادران هستند که کلید آینده را در دست دارند. مادرانی که بی دریغ می توانند دوست بدارند همه فرزندان مبارز و مجاهد و مذهبی و غیر مذهبی و در زندان یا در تبعید یا در لیبرتی ... و خلاصه هر کس را که قدمی یا قلمی برای صلح و آزادی و دمکراسی در این سر زمین بر می دارد را بدور از خط و خطوط سیاسی و نظرات موافق و مخالف دوست می دارند..
و فکر کردم که چقدر امروز در این روزهایی که مسئولان سازمان مجاهدین بخشی از فرزندان همین مردم را بجرم انتقاد یا اختلاف نظر با کینه ای غیر قابل باور به زیر باران شدید ترین تهمت ها و افترا ها گرفته اند به حرکتی و جنبشی از سوی مادران شهیدان نیاز داریم تا رهبران مجاهدین را به مسیر اعتدال و گشایش باز گردانند.
فکر کردم چقدر جای شخصیتی مانند آیت الله طالقانی در این روزها خالی است جای مادرانی که بتوانیم به آنها شکایت بریم دلداریمان دهند. مادرانی که فراتر از کادر بسته و حقیر سیاست بتوانند نهیب بزنند بر رهبر و مسئولان تنگ نظر و کوته فکر سازمان مجاهدین تا شاید ذهنشان باز شود سینه هایشان فراخ شود و بتوانند کمی فراتر از منافع حقیر سیاسی روز خود و فراتر از از نوک دماغشان را ببینند و دست از اینهمه حقارت و کینه توزی بر دارند. .
فکر کردم چقدر جای تاسف و افسوس دارد که مسعود رجوی با اینکه در نیمه های دهه شصت زندگی است نه تنها هیچگاه نتوانست جایگاه یک شخصیت ملی فرا سازمانی را در تاریخ مبارزاتی ما به خود اختصاص دهد تا در چنین روزهایی بتواند ملجا کسانی باشند که شخصیت و آبرو ویشان بازیچه دست مشتی کوته فکر حقیر شده است. بتواند فضا را آرام کند به کدورتها پایان دهد و بر زخمها مرهم نهند بلکه خود امروز به محرک اصلی جریانی تبدیل شده است که به هتک حرمت و ترور شخصیت منتقدان و مخالفان می پردازد.
مریم رجوی هم که در ابتدا قرار بود رئیس جمهور برگزیده همه مقاومت در معنی وسیعش باشد متاسفانه در عمل رئیس جمهور برگزیده سازمان مجاهدین باقی ماند و در همان کادر تنگ و حقیر و پر از کینه و نفرت رهبران و مسئولان سازمان .
در شورای مقاومت هم کسی که وزن و شخصیت لازم را برای حل مشکلات میان منتقدان و رهبران سازمان را داشته باشد هیچگاه وجود نداشته است. کسی که فراتر از کادر سیاسی بتواند با تکیه بر شخصیت انسانی خود به حل مشکلات بپردازد.
داشتم می گفتم که در تمام مراسم بزرگداشت مادر معینی در این افکار غرق بودم و با دلی پراز درد در سوک مادری از شمار مادرانی که با مهر شان با دوست داشتن بی دریغشان کلید آینده ایران هستند گریستم.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَیْكَ فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنَا وَ كَثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا وَ شِدَّهَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا
بارالها ما به تو شكایت میكنیم فقدان پیامبرمان را و غیبت مولایمان را و بسیارى دشمنان و كمى تعداد مان و سختی فتنه ها بر ما و هم پشت بودن زمانه را
Mohammad Jandaghi Semnan
Suivre
یک فضای مسمومی و عصبی در بین نیروهای اپوزیسیون و از جمله مقاومت و اعضای اصلی شان در شرایط فعلی حاکم است که همراه با تهمت ها و انگها و مارکها و برچسب ها میباشد که این حاصل تلاش های فاشیزم مذهبی حاکم بر ایران بوده است تا در این فضا بجای حاکم شدن روح همبستگی و آشتی ملی در بین همه نیروهای اپوزیسیون یک فضای تفرق و از یکدیگر بیگانگی و عدم دوستی و کینه و عداوت حاکم باشد تا آن رژیم بیشتر بر طبل سرکوبی خودش بکوبد و سرنگونی اش را یک یا چند فاز دیگر بتعویق بیاندازد. اطلاعیه شورا باز هم از تیتر ش چنین می نماید که باز هم به این مارکها و برچسب ها ادامه میدهد و هنوز کسی به دادگاهی مراجعه ننموده آنها را بریده و نادم و وابسته به اطلاعات رژیم خطاب کرده است. کی درس می گیرند نمی دانم. در مورد مرگ مشکوکی که آقای اسماعیل وفا یغمایی به آن اشاره کرده ، خودش در همان نوشته اش توضیح داده بوده که قبل از نوشته اش پسرش در خیابان با هواداران سازمان مجاهدین در کار آکسیون اجتماعی و افشاگرانه شان علیه رژیم ، به وی مرگ مادرش را تسلیت گفته بودند و این در حالی بوده است که خبر آن جایی توسط سازمان منتشر نشده بوده است. از این موضع وی آن را مشکوک نامیده بود نه متهم نمودن سازمان به قتل اعضای خود. در ضمن در مورد لیست امضا ها که ضمیمه اطلاعیه فوق می باشد مربوط به سال های بسیار پیش می باشد در مورد مرزبندی با رژیم بنیادگراهای اسلامی حاکم بر ایران که نه تنها تک تک اعضای شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق آن را امضا کردند بلکه تک تک هواداران سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت و حتی بسیاری از افراد غیر هوادار سازمان و لی مخالف رژیم بدلیل مرزبندی شان با رژیم زیر این لیست امضا گذاشتند. ولی نمی دانم این لیست جمع آوری امضا چه ربطی به نادم و بریده و حتی مأمور و مرتبط خواندن افراد و شخصیتهای سیاسی اپوزیسیون دارد. آیا باید پروژه مارک زدن ها، برچسب ها و تهمت زدن ها به افراد و شخصیت ها ی سیاسی اپوزیسیون که بعضی شیوه های سازمان مجاهدین و یا بعضی هوادارانشان را نقد می کنند یا مورد اعتراض قرار می دهند ادامه یابد و تا به کی؟
جهان سوسیالیست
آقای جندقی شما درست میفرمایید که رژیم در جهت سو استفاده است ولی توجه کنید که تضاد اصلی یک موضوع همیشه در درون همان پدیده است و مولفه های خارجی درواقع نقش تضادداخلی را میتوانند پرشتاب تر کنند. باید دردر اصلی را در درون این "مقاومت "دید و نوع ساختاری که درآن حاکم است . یعنی از کوزه همان تراود که در اوست. وقتی سازمانی اصل را بر اساس این میگذارد که یا با من یا بر ضد من وبقول آقای رجوی "حدوسط "نداریم و خود را محو روقطب عالم هستی دیدن نتیجه اش یک تقدسی است میشود که مانند تقدس ولایت فقیه هرگونه سوال ، انتقاد به ولی فقیه به شکنجه و سرکوب منتهی میشود . پس جنس هر تضادی دردرون خودش میباشد باید در جهت حل تضاد اصلی درونی برخواست تا بتوان عامل خارجی که رژیم باشد را بهانه دستش نداد. برای اینکار متاسفانه سازمان مجاهدین به عنوان "مقاومت ویا آلترناتیو "دارای چنین وجاهتی وپتانسیل دمکراتیک نیست وساختار ضد دمکراتیک "رهبری ایدئولژیک " و مطلق کردن خویش منتهی به این نوع رفتار میشود. دیگر هم بحث هوادار ورفتار هوادار نیست بلکه یک ساختاری است که ضددمکراتیک است و این را در اطلاعیه ها در بالاترین سطوح مجاهدین در برخورد با کسانی مانند خانم اقبال و آقای یغمایی میتوان بخوبی دید. آیا میشود چنین کسانی را دیگر "مقاومت "نامید . مقاومت مردمی بار خود را دارد که اولین قدمش ظرفیت دمکراتیک وانسانی است و جریانی که در پاسخ یک سوال ساده و انسانی که نگران مادر فرزندش و نگرانی اوست چنین برخوردهای ضد دمکراتیک در بالاترین سطوح نشان میدهد نه الترناتیو دمکراتیک است ونه یک انتخاب در مقابل ملاها ، بلکه بیشتر شاید همجنس آنها ، زیرا که مقاومت فقط خون دادن نیست بلکه داشتن یک آلترناتیو ونشان دادن آن در عمل وپراتیک است که با رفتار خود یک آلترناتیو در مقابل رفتار رژیم نشان دادن که این خود از هزاران فداکاری وخون دادن ارجش بالاتر است وباعث جلب اعتماد مردم وتوده ها میشود. در مورد "آشتی ملی "هم ممکن نیست زیرا که یک جامعه یک دست نیست ودارای منافع متفاوت است و درواقع در یک جامعه ای که حاکمیت طبقاتی وحاکمیت سرمایه داری است سخن از آشتی ملی بردن نه واقعی است ونه ممکن زیرا که در اپوزیسیون نیز یک منافع مشترک طبقاتی وجود ندارد که بتوان مشترکا عمل کرد . بعلاوه تاکتیک ها و استراتزی ها هم متفاوت است حتی اگر مساله طبقاتی را کنار بگذاریم . من حاضر نیستم در کنار جان بولتن ها، جولیانی ها و با سوریزه کردن ایران در کنار چنین نیروهایی برای مبارزه علیه رژیم قرا ربگیرم . ولی در کنار نیرویی که بر مردم تکیه کند بویزه مردم زحمتکش ، مستقل وروی پای خود ونه یک روز با دیکتاتور صدام بخواهد به آزادی برسد و یک روز با معامله با امثال جان بولتن ها ،و این عقیده را در اپوزیسیون ایران در بین نیروهای چپ وملی میتوان بوفور یافت . پس "آشتی ملی " و "همه باهم "که در زمان پنجاه وهفت خمینی از ان سود برد برعلیه منافع زحمتکشان است و دوباره نباید چنین لغزش تاریخی داشت.
Leila Jadidi
'مرگهاي مشكوك"؟ مصنفاته اگر قضاوت كنيم اين بيشتر يك افترا است تا پرسش.
Atefeh Eghbal
خانم لیلا جدیدی از آنجائیکه شما عضو هیئت تحریریه نشریه نبرد خلق ارگان چریکهای فدایی شاخه آقای مهدی سامع عضو شورای ملی مقاومت هستید. به شما به عنوان یک شخص حقیقی پاسخ میدهم. خانم جدیدی شما اگر مطلب آقای یغمایی را بخوانید می بینید که این مرگ مشکوک در رابطه با اکرم حبیب خانی یعنی مادر پسر او و همسر سابقش گفته شده. یعنی عطف به یک ماجرای مشکوک است که هنوز بعد از حدود یکماه پیگیری قبل از اینکه آنرا علنی کند به جایی نرسیده و پاسخی از طرف مجاهدین دریافت نکرده است. بنابرای بر پایه هر گونه تحلیلی حتی خوش بینانه ترین آن این ماجرا مشکوک است. چه این خانم زنده باشد و چه نباشد. گفتن تسلیت دو نفر هواداری که در حال کار عملی مالی اجتماعی برای مجاهدین هستند به امیر یغمایی مشکوک است. پاسخ ندادن مجاهدین به اسماعیل یغمایی در مورد این قضیه قبل از انتشار خبر در دنیای مجازی مشکوک است. تهمت زدن به آقای یغمایی بجای یک بله یا نه ساده به این سئوال از طرف کمیسیون امنیت شورا! بعد از انتشار خبر در دنیای مجازی مشکوک است... و کلام آخر تا زمانی که مجاهدین صریح و روشن به این سئوال کوتاه پاسخ نداده اند کل این ماجرا بخواهند یا نخواهند مشکوک تلقی خواهد شد و تبعیات منفی چنین برخوردی دامن این سازمان سیاسی را خواهد گرفت. در انتها یک سئوال از خود شما بعنوان یک زن فعال در دنیای سیاست : مرگ مشکوک برای توصیف بی جوابی از طرف مجاهدین یک افترا است اما هوادار نادم! وابسته به وزارت اطلاعات! خودفروش! ماماچه و باباچه! پرفسور غنی شده در لابراتوار ولی فقیه! تیرخلاص زن ! و ... تهمت و افترا و ناسزا نیست!؟ درست کردن عکس منتقدین در کنار لاجوردی و مصلحی و .... تهمت نیست!؟ آیا شما یکبار در فضای مجازی به این ادبیات و به اینگونه عکس ها در رابطه با منتقدین اعتراض کردید؟ موفق باشید
Leila Jadidi
خانم عاطفه إقبال ، ممنون إز معرفي ناقصي كه إز من كرديد.
وقتي سوال با " مرك مشكوك" باشد، پاسخ كساني كه متهم به جنايت شده اند هم بالطبع واكنشي مطلوب نيست. ضمنا اكر براي شما واژه " مشكوك" بار بزرگي ندارد، بس أجازه بدهيد ما هم بگوييم رفتار شما بسيار "مشكوك" است.
مورد ديكر اينكه بهمين دليل إز ادامه چنين بحتي خودداري مي كنم و شما را بدامن كساني كه خواسته يا نا خواسته افتاده ايد، رها مي كنم.
Atefeh Eghbal
خانم لیلا جدیدی اگر شما معرفی بیشتری از خودتان دارید بفرمائید خوشحال خواهم شد بیشتر شما را بعنوان یک زن سیاسی معرفی کنم. ولی متاسفانه من از شما همین قدر میدانم. اما در رابطه با مرگ مشکوک همانطور که توضیح دادم و شما نمیخواهید به آن اشاره کنید. در جریان بودم که آقای یغمایی حدود یک ماه است که پیگیر این مسئله می باشد و با ارسال پیغام های مختلف بصورت خصوصی به مجاهدین سعی میکند که این قضیه را بیرونی نکند. دقیقا کاری که من وقتی خبر دستگیری برادرم را در سایت های وزارت اطلاعات دیدم کردم ولی چون هیچ جوابی از بالاترین نفرات مجاهدین ندیدم آنرا علنی کردم تا پاسخ بگیرم و نگرانی برطرف شود. براستی اگر مشکل مجاهدین این است چرا با این پیگیریها و سئوال های خصوصی پاسخ به فرد نمیدهند و سعی میکنند نگرانی را بیشتر کنند!؟ شما این طریقه برخورد را درست می دانید! آیا به این مسئله شما اعتراضی دارید؟ اگر نه که دیگر صحبت کردن با شما بی نتیجه است. پاسخ ندادن مجاهدین قبل از اینکه آقای یغمایی در فیس بوک بنویسد از هر نظری مشکوک است. بله مشکوک است و هزاران بار مشکوک است. و شاید که اساسا مایل بودند که این مسئله به بیرون بکشد و فرد با عصبانیت چیزی بنویسد که پای کمیسیون ضد تروریسم! و قضایی ! و غیره را آنهم از طرف شورا!! به میان بکشند و بقول خودشان منتقدین را از دم تیغ بگذرانند؟ و شما خانم جدیدی چگونه چنین عملی را توجیه میکنید؟
ضمن اینکه خانم عزیز بیان کردن اینکه رفتار من مشکوک است و در دامن کسانی!! - چه کسانی!!؟ - افتاده ام.... از طرف شما بعنوان وابسته به چریکهای فدایی آقای سامع - پا را از گلیم خود دراز کردن است. و نشانه این است که جرات و توان یک تحلیل درست از آنچه در اطرافتان این روزها می گذرد را ندارید و نمیتوانید به سئوالهای مطرح شده از طرف من منطقی پاسخ دهید و یک بحث منطقی را پیش ببرید تا من و ما پاسخ خود را بگیریم. برایتان متاسفم
جهان سوسیالیست
خانم جدیدی ! شما از نظر حقوقی میتوانید چیزی را مشکوک اعلام کنید و این اتهام نیست . مشکوک یعنی هنوز مشخص نیست . البته مقداری بار منفی دارد ولی بیشتر به معنی روشن نبودن است. پس این اتهام نیست . ضمن اینکه شما چرا یکبار صدایتان علیه کسانی در نمیاید که بارها وبارها دیگران را که شما مطمئن هستید که با رژیم هیچ رابطه ای ندارند به دفاع بپردزاید؟ آقای یغمایی مشکوک اعلام میکند چون هیچ جوابی نمیگیرد . خانم جدیدی بهتر نیست که ا ز مجاهدین بخواهید بجای جار وجنجال یک پاسخ روشن بدهند که ا ین جو را بوجود نیاورند ؟مگر معتقد نیستید که چنین جو جنجالی به نفع رژیم است ولی این سوال را پاسخ دهید چرا مجاهدین قضیه را پیچیده میکنند ویک جواب حتی مخفیانه به خانواده خانم اکرم حیبیب خانی نمیدهند؟ چرا نمیگویید خانم جدیدی چرا مجاهدین بجای یک جواب ساده جار وجنجال درست میکنند چماق کشی میکنند فحاشی میکنند؟ البته آقای سامع که رفیق شماست و از شما توقعی نیست شما نان وآب سیاسی تان را از قبل همان دستگاه میخورید و از قدیم هم گفته اند میخواهید بدانید که کی چگونه فکر میکند ببینید که از کجا میخورد وشما نان وآب سیاسی تان را از همان دستگاه ارتجاعی میخورید که ازآن اکنون دفاع میکنید و نمیتوانید چیز دیگری بگویید چون تشکیلاتتان ومهدی سامع هم باید همین را بگوید ویا سکوت کند! برای همین بجای جواب میروید چون میدانید که پای استدلالتان چوبین است
اما درمورد "مشکوک بودن خانم عاطفه اقبال " که شما فرمودید! مشکوک زمانی است که روشن نبانشد شما بگویید که کجای مواضع خانم عاطفه اقبال ناروشن است ؟ چون معتقد است که نباید درعراق ماند و باید به کشور ثالث امنی رفت؟این مشکوک است چون عقیده دیگری از رهبر شما دارد؟راستی چرا مهدی سامع رفیق شما در این مورد نظری ندارد؟ خانم عاطفه اقبال مواضع روشنی دارند و این را بیان کرده اند وهیچ جای شک وتردید نگذاشته اند. البته شما "مشکوک " نامیدن خانم عاطفه اقبال ا زطرف شما اتهام است چون اگر از شما سوال کنیم چرا مشکوک است جوابش همان است که داده اید "شما را بدامن كساني كه خواسته يا نا خواسته افتاده ايد، رها مي كنم." این اتهام است که شما میزنید ودقیقا دیگر فقط یک ارزیابی نیست . چون خانم عاطفه اقبال مواضع روشنی نسبت به رژیم ودنبالچه هایش دارد ولی شما سعی میکنید که با کلمات این مشکوک را به دیگری وصل کنید! واقعا شما هم چما ق رزیم را برای خاموش کردن برداشته اید .
Leila Jadidi
خانم عاطفه كامنت منو ديليت كردي بعد پاسخ ميدي؟ من كه نمي خونم شما جي نوشتي دليلش را هم در باسخ سانسورشده ام گفتم.
ضمنا من در كنار مجاهدين بودن را بسيار افتخار آميز مي دانم . هر خطابي هم در رفتارشان باشد شرف دارد به روشي كه شما پيش گرفتي براي حتك حرمت يك سازمان انقلابي و پايمالي نبرد خونين أنها با جمهوري إسلامي
Atefeh Eghbal
خانم جدیدی احتمالا شما کارکردهای فیس بوک را نمیدانید. من کامنت شما را دیلیت یا بزبان فارسی همان حذف نکردم. وقتی کامنت زیاد می شود. بخشی از کامنت ها به پشت می رود که باید به بالای مطلب مراجعه کرده و روی نشان دادن تمامی کامنت ها کلیک کنید. قبل از اتهام زدن بهتر است شما که خود را عنصر سیاسی می دانید کمی تحقیق کنید. نکند که تهمت های دیگرتان هم بر همین اساس ندانستن ها باشد.
Arman Mahmoudi
خانم جدیدی ,متوجه شدید کسانی که از جواب دادن به اتهامی اینگونه برافروخته شدن چگونه به سئوال یا نظر شما جواب میدهند. واقعآ روزگار وقیحی است.در اینگونه موارد واژه ها نیز کم می آورند..وقاحت برندهترین شمشیر و موثرترین چماق است.
Mahnaz Ghezellou
برخوردهای برخی از هواداران سازمان اخیرا به مانند برخورد لومپن هایی می ماند که جلوی دانشگاه تهران میز کتابها را برهم می زدند و هنگامی که از آنان سوال می شد جز فحش و تهمت و ناسزا چیزی نداشتند. چه شد سانترالیسم دموکراتیک. چه شد اصل انتقاد و انتقاد از خود. چه شد منش انقلابی.
Leila Jadidi
أولا علامه هاي دهر و متخصصين فيس بوك من با ايفن مي بينم و نمي نوشتم و كامنت ها همكي نشأن داده مي شوند. دوم اينكه كجاست ؟ خودتان جك كرديد؟ بعد إز أولين كامنت ام و يعد إز إبراز فضل دوستان خانم عاطفه به كامنت يم خط و تيمي من كامنت ديكري كذاشتم كه همتون قصيده هفت من كاغد در موردش نوشتيد كه خود كامنت غيب اش زده .
Atefeh Eghbal
خانم جدیدی بجای اینهمه توضیح دادن. یک نگاهی به کامنت های قبلی بکنید 5 کامنت شما در این صفحه هنوز هست و همه چه با آیفون! و چه با یک کامپیوتر ساده هم می توانند ببینند. مگر اینکه مشکل شما چیز دیگری باشد. من اگر شما به صفحه من نمی آمدید و کامنت زیر مطلبی که نوشته ام نمی گذاشتید جواب شما را مثل بسیاری دیگر نمی دادم. به هر حال موفق باشید. ادامه دادن این بحث اگر جدیت در آن نباشد بیش از این تلف کردن وقت است.
جهان سوسیالیست
خانم لیلی جدیدی شما نوشته تان حذف نشده است . باید وری کومنت های قبلی کلیک کنید. در ضمن خانم لیلی جدیدی از کی تا حالا در کنار صدام دیکتاتور بودن و امثال جان بولتن ، جولیانی بودن انقلابی بودن است؟
لطف کنید وانقلابی را تعریف کنید. انقلابی فقط ضدیت با رژیم نیست . انقلابی یعنی احترام به آزادی دیگران ،یعنی انسانیت و یک خانواه را زجر ندادن ودر آچمز قرار ندادن که مجبور نشود به افکارعمومی رجوع کند. شرف انقلابی داشتن یعنی پایبند بودن به حد اقل انسانیت . عدم توهین و تهمت وافترا نا بجا ، یعنی ساختاری دمکراتیک داشتن ونه ولایت ایدئولژیک داشتن . واقعا در همانجا که هستید درست هستید وبه ان افتخار کنید ولی میبنید که دیگران چگونه این "افتخار "شمار ا تحلیل میکنند.
علی مقصودی
دوستان زیادی خودتان را بیهوده خسته نکنید این خانم لیلا خانم که از طرف گروهکش که چند نفر بیشتر نیستند چنان فرمایش میفرمایند که واقعا همین حالا در جبهه جنگ مشغول مبارزه با رژیم وامریکای جهانخوار همزمان هست و لطف کرده وارد بحث میشود آخر اگر این حرفها را نزند از جبهه مبارزه با امپریالیست جهانخوار بیرونش میکنند ودیگر نمیتواند اظهار فضل کند پس زیاد جدی نگیرید در ثانی جناب نیک هم که همانطور که از نامشان پیداست استغفرالله اصلا خودش دروغ و جوسازی بلد نیست و فقط بدستور اربابش مجبور است که فرمایشاتی بفرماید و بعد هم شیپور پیروزی را سر بدهد و بگوید مابردیم و ما بردیم این دفعه رم مابردیم بگذارید این بچه دلش به این بازیها خوش باشه بیچاره ساندیسشو قطع نکنید تورو خدا
Kambiz Tarkhani
khanome lila jadidi ,ba ehteram ,darketan mikonam ,agar in eteham ha ra be khanomhaye egbali va agaye yagmaii nazanid .keh ,HOGOGETAN ,ra va digare emkanatetan ra mojahedin gatte mikonand ,,,,,,,,,,,,,,,,,.gabele dark ast ,vali lotfan ,efterah nazanid. shoma masalain fadaii khalg hastid an ham az modele cherikash .shad bashid
آقای فریبرز نیک آن زمان هوادار سر سخت مجاهدین بود ولی بعدها با دیدن برخوردهای آنها فاصله گرفت و به انتقاد پرداخت.
Fariborz Nik
جا دارد به استادیغمایی تبریک گفته و شاد باش بگویم چرا که با این اقدامشان بی عملترین مردگان سیاسی را از قبیل بازماندگان اپور تونیستهای چپ نما را هم از گور تاریخیشان بیرون آورد واقعا دستمریزاد دارد که نفیر سوال ایشان همچون صور اصراقیل مردگان صد ساله را هم حیات می بخشد .دیدار با همه دوستان 22 در ویلپنت پاریس
جهان سوسیالیست
فریبرز در جای دیگر هم که این جملات گفته شد نوشتم :مردگان سیاسی کسانی هستند که از مردم خود بریده ودست به دامن دیکتاتور صدام ویا جان بولتن ها میشوند. مردگانی که فکر میکنند زنده اند ولی در قبرهای ایدئولژیک خود خاک شده اند ولی فکر میکنند زنده هستند وهنوز با سی ساله پیش مانند کسانی که در غارهای ایدئولژیک توتالیتر خود زندگی میکنند شبیه هستند. این ها درواقع فکر میکنند زنده اند در حالیکه مردگانی هستند که بدور رهبرشان سالهاست میچرخند دریک دایره ای که به قبر ایدئولژیک تبدیل شده است ولی مدعی زنده بودن دارند
این راهم نوشتم
باید از پیله تنیده بدور خویش گریخت ، باید چون پروانه آنرا درید و پرواز درآزادی را یاد گرفت تا به شمع رسید وبدورش چرخید وسوخت ! ولی انکس که در پیله خود باقی میماند ، میماند ، میماند!
Fariborz Nik
و این هم پاسخ من بود در آخر باید اقرار کنم که تئوریهایتان سرگرم کننده بود ولی افسوس زمان زمان عمل است اینشاءالله بعد از سرنگونی شما را یافته و از داستانهایتان لذت خواهم برد چرا که یافتن شما در یک جمع صد نفره زیاد مشکل نخواهد بود مشغول باشید.درود بر شما وقصه های شیرینتان.
جناب این را بدان مردم ایران اگر ابلیس را ببخشند هرگز خیانت بنیانگذارانتان را در سال 54 و همکاری با ساواک در لو دادن مجاهدین و ضربه سنگینی که باعث تضعیف نیروهای انقلابی گشته و امکان دزدیدن انقلاب را برای خمینی مهیا ساخت را نخواهند بخشید و همچنین مبارزات خونین و پیگیرتان را در خارج از کشور را فرآموش نخواهند کرد.
کدام اعلام جنگ مسلححانه علیه منتقدین؟ فقط عزیز بیهوده با پای بدون جوراب پریدی وسط چون این جمله نزد مخاطبش معنای دیگری دارد .خودش می داند.
جهان سوسیالیست
آقای فریبرز واقعا فکر نمیکردم دروغ هم بگویید من کی گفته ام که عضو حزبی بوده ویا هستم که اکنون قصد جدایی داشته باشم . شما واقعا انسان شریفی هستید! که دروغ هم میگویید . من بارها دیروز هم به شما توضیح دادم که من عضو هیچ حزبی نیستم ونبودم و عضو پیکار هم نیستم ونبودم . شما هم از متدهای رژیم ایران واطلاعاتی هایشان استفاده میکنید و همه را جمع میبندید . برایتان فرق نمیکند هرکه سوسیالیست است هم توده ای است وهم حزب کمونیست کارگری وهم پیکاری ! واقعا دست دستگاه اطلاعاتی رژیم را از پشت یکجا در دروغگویی وتهمت زنی وخود گفتن وخود خندیدن بسته اید . برایتان متاسفم دیروز هم به شما گفتم مشگل شما سیاسی نیست بلکه روانی است
جهان سوسیالیست
این جمله را امروز در سایت پژواک خواندم که وصف این حضرات دوآ تشه باصطلاح مجاهد درخارج کشور است فرق هم نمیکند هم مریم در خارج کشور است و هم مسعود در جای امن ولی برای ساکنین لیبرتی شعار میدهند که کشته شویدومقاومت کنیند این جمله این بود:در این درگیریهای قلمی- لفظی، عدهای بدون اینکه جایگاه خودشان را بدانند و یا میدانند، اما برای بازارگرمی و مطرح کردن خود، کاسههای داغتر از آش شدهاند. این حضرات در دستگاه نظری- نیرویی مجاهدین، البته، حداکثر نقش و جایگاه کبوترهای حرم را دارند و یا حکایت افرادی را دارند که چنانچه ازشان بخواهند کلاه منتقد را بیآورند، کلاه و کلهی آنها را همزمان و یک جا برای سازمان یا شخص در خواست کننده میآورند آنهم به شرطی که به منافع فردی، مالی و خانوادگیشان لطمه و زیانی وارد نشود. در حالی که اکثریت این اشخاص در کشورهای مختلف اروپایی به اینترنت گردی و گز کردن خیابانها و قهوهخانههای شهرها اشتغال دارند و یا خرخره در زندگی شخصی و مادی غرق هستند برای منتقدین روضهها و لغزهای صد تا یک غاز مبارزاتی و اطلاعاتی میپیچانند البته داشتن زندگی فردی و در کنار خانه و خانواده بودن هیچ ایرادی ندارد، ایراد از آنجاست که همین مدعیان اگر شخصی کوچکترین ایراد و انتقادی به مجاهدین و شورای ملی مقاومت بگیرد، رگ گردنهایشان متورم شده و منتقدین را با رکیکترین، زشتترین و موهنترین اتهامات شخصی و خصلتی و سیاسی مورد اتهام قرار میدهند تا جایی که گذشتهی این منتقدین را در تمامیتش سیاه جلوه میدهند و مانند نقل ونبات اتهام بیاساس کثیف مزدور و همسو با وزارت اطلاعات را به منتقدین مجاهدین حواله میدهند. حال آنکه در یک مقایسهی ساده و با مروری د ر ۳۵ سال گذشته و به ویژه دهسال گذشته این منتقدین مجاهدین، سوابق، عملکردها و مرزبندیهای اساسا پاکیزهتر و سالمتر و اصولیتر از این سینهچاکان مجاهدین دارند. تعدادی از این اشخاص با چپنماییهای میانتهی و سوابق مشعشع چه بسا اگر بدست گزمههای وزارت جنایت اطلاعات گرفتار میشدند، دست کمی از امثال خدابندهها، بهزادعلیشاهیها و سبحانی و ... نداشتند و خدا میداند که تاکنون در چند سایت آخوند مصلحی قلمزنی نمیکردند. این یک تهمت و افترای بی پایه و اساس نیست، جهت آزمایش و سنجش درجهی فداکاری و از خودگذشتگی و صداقت این افراد که بیپروا و با بیپرنسیبی منتقدین رابه دهها مارک عاری از حقیقت ملوث میکنند بخواهید که بصورت مختصر و مفید بنویسند در ده سال گذشته و بعد از خلع سلاح مجاهدین:
1- چندماه، تمام وقت وتمام عیار در خدمت مجاهدین بودهاند؟
2- به چه میزان (به دلائل امنیتی مبلغ را ذکر نکنند؟!) و بطور واقعی از مال و جیب مبارک به مجاهدین خلق کمک کردهاند؟ خالیبندیهای تلفنی در پروژههای همیاری سیمای آزادی، مورد تحقیق قضایی؟! قرار خواهد گرفت.
3- چند شب در سال، برای اهداف همین مجاهدین از خانه و خانواده بدور بودهاند؟
4- برای حفظ منافع و منابع مالی اعضاء خانوادهی درجه یکشان (که از قضا در برنامههای مجاهدین شرکت هم میکنند) چند بار به ایران تحت حاکمیت آخوندها تردد داشتهاند؟
5- راستی اگر مجاهدین خلق آنگونه که شما مدعی هستید عاری از هر گونه انتقاد و ایراد و خطا هستند، شما بیرون از مجاهدین چه میکنید؟ اگر شما صادقانه! و خالصانه به ایدئولوژی، روابط و حقانیت مجاهدین ایمان دارید، پس چرا بطور حرفهای و تمام وقت وارد تشکیلات مجاهدین نشدهاید؟ انقلاب کردن به مفهوم واردشدن به انقلاب ایدئولوژیک درونی، پیشکش؛ حداقل هوادار تمام وقت بشوید؟!
Dane Ash
هرچه بگنددنمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر