گر "زن " و مرد رهی، میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای براه درنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
از قیام پرشور عاشورا تا 22 بهمن راه درازی پیموده شد. راهی که با ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه همراه بود. در این فاصله همه چشمها به سالگرد 22 بهمن دوخته شده و همه از دوست و دشمن روی آن سرمایه گذاری کرده بودند.
بیست و دو بهمن اما، برای رژیمی که طی 31 سال گذشته خود را مالک و خالق آن معرفی کرده و برای ثابت کردنش حتی در اسناد رسمی و عکسهای دوران انقلاب دست برده است، بسیار حائز اهمیت بوده و دقیقا به همین دلیل به قدرت نمایی در چنین روزی چه به لحاظ داخلی و چه به لحاظ بین المللی احتیاج داشت. بخصوص با توجه به تهدیدی که از طرف مردم در سالروز این انقلاب برای تمامیت نظام خود احساس کرده بود. به همین خاطر بود که تمام قوای تبلیغاتی- نظامی خود را پیشاپیش برای سرکوب به صحنه آورد. بطوری که بلافاصله بعد از قیام عاشورا تا روز 22 بهمن بی وقفه به دستگیری، شکنجه و در مواردی به اعدام دست زد. تمامی اینکارها را نیز برای جلوگیری از شعله ور شدن این آتش زیر خاکستر اانجام میداد. از دستگیری زندانیان قدیمی آزاد شده تا پخش عکسهای شرکت کنندگان در قیام عاشورا در خیابانها برای دستگیری و از محاکمه و حکم اعدام برای زندانیان سیاسی نیز فروگذار نکرد.
از طرفی مردم بپاخواسته و بویژه جوانانی که قیام موفق عاشورا را در بلرزه انداختن رژیم تجربه کرده بودند، با تمام قوا در پی برنامه ریزی قیامی دیگر در روز 22 بهمن بودند. عده ای اینروز را روز انقلابی دیگر می نامیدند و بسیاری نیز بصورت سمبلیک شعار پس گرفتن انقلاب ربوده شده را در سالگرد انقلاب 57 میدادند. بدین ترتیب سالروز انقلاب 57 نقطه تلاقی امید و آرزوهای دو نسل شد. نسلی که در حین و یا بعد از این انقلاب به دنیا آمده بود، خاطره ای از آن نداشت و صرفا با تبلیغات رژیم با آن آشنا شده بود. و نسلی که خالق این انقلاب و شاهد ربوده شدنش بدست آخوندها و آخوندصفتانی بود که منافع خلقی را بپای قدرت و پول قربانی کرده بودند. پس گرفتن این انقلاب از حاکمان عمامه بسر اما رویایی است که مشتاقان راه آزادی سالهای طولانی است که در سر میپرورانند.
با این آرزو بود که دو نسل دست در دست هم برای 22 بهمن طرح می ریختند و قیامی دیگر را پایه ریزی میکردند. رویایی که رژیم در آن وحشت مرگ و نابودی تمام عیار خود را میدید. با همین وحشت بود که آخوندها حتی پخش تصاویر و ویدئوهای انقلاب سال 57 را از ترس به شور و شوق آوردن مردم ممنوع کردند.
در همین راستا، کسانی که منافعشان با تمامیت این حکومت گره خورده و ترس سرنگونی جمهوری اسلامی آنها را بلرزه میاندازد، تمام تلاش خود را کردند که تظاهرات را حتی در صورت برگزار شدن خنثی کنند. اسب های تروای سید نبوی ها وارد صحنه شدند. راه حل های سازگارانه و گنجی مآبانه و رو به خانه پدری نوری زاده ها روی کار آمدند تا بلکه قطار پر شتابی که قصد سرنگونی دارد را کند کنند. عافیت اندیشانی از شعارهای ساختارشکنانه پرهیز دادند و شعارهای رژیم پسندانه " جمهوری اسلامی آزاد باید گردد" و راهپیمایی سکوت برای رعایت شأن انقلاب اسلامی ایران! و شعار " مرگ بر هیچکس" و حتی درود بر خمینی!! را بیشرمانه پیشنهاد دادند. و رفتن با ریش نتراشیده و قیافه حزب اللهی و شرکت در صف تظاهرات نظام را با حماقت و وقاحتی خاص خودشان توصیه کردند.
این ترفندها اما جز اندکی که هنوز دنبال امامزاده ای در درون این حکومت میگردند را فریب نداد! بچه های قیام در نهایت مظلومیت گوش دادند و با پوزخندی دیوارهای خیابانها را به بهای دستگیری و زندان و شکنجه با شعارهای "مرگ بر خامنه ای" پوشاندند. وبا گام هایشان امید فردایی روشن را در شهر به تصویر کشیدند. هنوز مراسم شروع نشده بود که پلاکاردهای بزرگ خامنه ای از دست مردمی که آنرا با کاتر از پشت پاره میکردند و فیلم آنرا نیز روی نت میفرستادند در امان نماند. اینکار که در میان ماموران تا دندان مسلح رژیم صورت میگرفت نیاز به شجاعتی فوق العاده داشت. شجاعتی که جوانان ایران زمین نشان داده اند، واجد آن هستند.
در 22 بهمن با وجود یک حکومت نظامی اعلام نشده که از چشم اکثر خبرگزاری های خارجی نیز بدور نماند. جوانان دلیر ما صحنه هایی آفریدند که تاریخ مبارزات مردم بعدها بسیار از آن یاد خواهد کرد. جوانانی که تور اختناق نظامی رژیم را با فداکاری هر چه تمامتر شکافتند و عکسهای خامنه ای را از بلندی به پائین کشیده و لگد مال کردند. جوانانی که با شعار مرگ بر خامنه ای، میکشم، میکشم آنکه برادرم کشت، مرگ بر اصل ولایت فقیه و ... تمامی جمهوری آخوندی را به چالش کشیدند. و باردیگر نشان دادند که به اراجیف تعدادی عافیت اندیش رنگ شده، هرگز پشیزی قائل نیستند.
در این شرایط بود که 22 بهمن در تاریخ قیام 8 ماهه بعنوان یک پیروزی ثبت شد. این تظاهرات با توجه به سازشکاری رهبران اصلاح طلب و با توجه به نیروی تبلیغاتی - نظامی که رژیم بکار گرفته بود تا بقول خود قیام را سر ببرد. نه آنطور که طرفداران نهان و آشکار این رژیم میخواهند تبلیغ کنند، یک شکست بلکه یک پیروزی درخشان محسوب میشود. به هیچ وجه نباید به این تظاهرات که مردم در اختناق و سرکوب مطلق در برابر سگهای هار خامنه ای برگزار کردند. کم بها داد. کسانی که در این مرحله سعی دارند این تظاهرات را یک شکست معرفی کنند. خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب رژیم ریخته و منافع آخوندها را تبلیغ میکنند.
تظاهرات امسال یک شکست و سرافکندی آشکار برای رژیمی بود که حتی نتوانست از فیلمها و تصاویری که سی ویکسال از آن در راستای تحکیم حکومت یزیدی خود بهره گرفته بود استفاده کند. رژیمی که در مخابره خبر دروغین شرکت ده میلیون نفری از حامیان حکومتی !! به خبرگزاریها شکستی فاحش خورد و تصاویر ماهواره ای تعداد اندکی که در میدان آزادی بزور با اتوبوس به قصد گردش و تفریح آورده بود بسرعت در شبکه های اجتماعی اینترنت دست به دست گردید و باعث آبرو ریزی بیشتر برایش شد.
با نگاهی گذرا به آنچه که رژیم در این مدت از ترس سرنگونی در جلوگیری از قیام 22 بهمن انجام داد باید بگویم که بدون تردید مردم در این روز تاریخی حتی قبل از اینکه از خانه هایشان بیرون بیایند پیروز شده بودند. سی سال است که جمهوری اسلامی بدون هیچ بیمی سالروز انقلاب ربوده شده ی ما را به نام یک پیروزی برای خود جشن میگیرد و آنرا به عنوان ثبات نظام خود در بوق و کرنا میکند. امسال اما صدای مرگ بر خامنه ای و مرگ بر اصل ولایت فقیه از تلویزیون رژیم در پخش سخنرانی احمدی نژاد شنیده شد. سخنرانی رئیس جمهور تحمیلی رژیم را نیز نتوانستند به تمام و کمال از رادیو تلویزیون رسمی شان بطور کامل پخش کنند برای اینکه قادر به حذف صدای مردم نشدند. هیچ تصویر درستی از این مراسم پخش نشد. خبرنگارانی که به گفته خودشان با اسکورت به جایگاه رسمی در میدان آزادی برده شده بودند ودستور داشتند که بجز سخنرانی احمدی نژاد گزارش نکنند. از فضای نظامی شهری که موفق به دیدن آن نشده بودند حرف میزدند و از هلکوپترهایی که برای کنترل مردم مرتبا در هوای تهران در پرواز بوده است.آنها از صدای شعارهای مردمی گزارش دادند که ضد حکومت تظاهرات میکردند. فیلم هایی که از طریق تلفن دستی گرفته شد بسرعت فضای اینترنت را در نوردید و به تلویزیونهای بین المللی راه یافت. خبرگزاری های معتبر بین المللی روز 22 بهمن را نشانه ضعف و شکست رژیم تلقی کردند.
آری، رژیم با وجود حکومت نظامی، و همه ترفندهای خود شکست خورده بود و مردم در صحنه مثل همیشه پیروز شده بودند. ما برنده شدیم. بعد از این نیز ما بی وقفه برنده خواهیم بود. برنده ی نبردی که برای آزادی از سی سال گذشته با پیشتازی فداکارترین فرزندان این مردم آغاز کرده ایم. برنده این "قیام مردمی" که از هشت ماه پیش در خیابانهای تهران و شهرستانها، رژیم را به خاک سیاه نشانده است. آری، می توانند بگیرند، ببندند. تجاوز کنند. بسوزانند. بکشند ولی هرگز قادر به خاموشی شعله های سرکش این قیام نخواهند شد. قیامی که ریشه در مبارزه ای سی ساله دارد. ما پیروزیم. همیشه پیروزیم. فردای آزادی ایران با خورشید درخشانش در انتظار مردمی است که بهای آنرا با خون و رنج و درد پرداخته اند.
طولانی تر شدن این جنبش نه تنها یک شکست محسوب نمیشود، بلکه به نفع مردمی است که انواع و اقسام خیانتها و توطئه ها را در این سالها تحمل کرده اند. و به عمیق تر شدن قیامی خواهد انجامید که همه برای بلعیدن آن دهان گشوده اند. همان رهبران قلابی و خط دهندگان پوشالی که در این مسیر با تمامیت رژیم به زباله دان تاریخ پرتاب خواهند شد. همانهایی که سرنوشتشان را با سرنوشت این رژیم یکی می بینند. جنبش در مسیر رشد خود سره را از ناسره تشخیص داده و همه را آزمون خواهد کرد.
آقایان موسوی و کروبی نیز در این مرحله با توجه به اینکه به خواسته های آنها که حداقل هایی در کادر قانون اساسی خود رژیم بود، هیچ توجه ای نشده. یا باید همین خواسته های اندک خود را نیز در راه سازش با جناح غالب در راه حفظ تمامیت نظام قربانی کنند و یا به مرحله بالاتری پای بگذارند تا به خواسته های هواداران خود را پاسخ دهند. هوادارانی که در این مرحله و حتی قبل از 22 بهمن از آنها قطع امید کرده و دانشجویان که موتور متحرکه این قیام را تشکیل میدهند بیانیه های آنها را به کرات به نقد کشیده اند. در این مرحله بالاتر اما مرگ سیاسی خود آنها نیز رقم خواهد خورد و درست به همین دلیل است که پای خود را از مرز قانون اساسی ارتجاعی رژیم نمی توانند بیرون بگذارند. باید دید که آیا این آقایان قادر خواهند بود که در راستای منافع مردم ، منافع خود را قربانی کنند و یا مثل سی ویکسال گذشته همچنان سکوت و رضایت دادن به خون مردم را پیشه خود خواهند کرد؟
و اما، تک تک ما که در این مسیر، سودای سرنگونی رژیم و رسیدن به ایرانی آزاد را در سر داریم باید بدانیم که بستر مبارزه جاده ی صاف و آسفالت شده ای نیست که در آن بدون فراز و نشیب و سنگلاخ، آوازخوان و دست کوبان پیش برویم. مسیر سی ساله ی مبارزه با رژیم ولایت فقیه نشان داده است که درمبارزه با این جنایتکاران جز خون و شهادت و شکنجه چیزی به ما هدیه نمیکنند. بنابراین باید کمرها را محکم بست و خواند : گر مرد رهی – با اجازه شاعر تصحیح میکنم: گر زن و مرد رهی – میان خون باید رفت – از پای فتاده سرنگون باید رفت – تو پای براه درنه و هیچ مپرس – خود راه بگویدت که چون باید رفت.
این است مسیری که از سی سال پیش در مبارزه با این مرتجعین در میان اقیانوسی از خون آغاز شد و تا به امروز راهش را به قیمت فدا و باز هم فدای هر چه بیشتر گشوده است. پس آنان که "زن و مرد جنگند" با عمیقتر شدن مبارزه در صحنه باقی خواهند ماند و آنان که به امید غنیمتی و جشن و سوری آمده بودند از صفحه حذف خواهند شد. که تاریخ مبارزه و مقاومت جز این نبوده و نخواهد بود. پیروزی در دسترس است. ایران آزاد فردا به زنان و مردانی که در این راه گام نهادند و از سختی های راه نترسیدند، افتخار خواهد کرد.
عاطفه اقبال- 28 بهمن 88 برابر با 17 فوریه 2010
کامنت در فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر