خصلت جنبش مردمی در ایران، ضد دیکتاتوری، ضد گرسنگی و فقر و بیکاری و تورم و گرانی، در یک کلام ضد رژیم جمهوری اسلامی با تمام جناح هایش و ضد دخالت مذهب در تمام زوایای زندگی خصوصی و قوانین کشوری است. شعار اصول گرا، اصلاح طلب دیگه تمومه ماجرا در جنبش دی ماه سرفصلی تعیین کننده در خیزش های مردمی بود. اصول گرا و اصلاح طلب در کشتار های دهه شصت و در ربختن جوانان مردم در تنور جنگ دست در دست هم داشته اند. بعد از دهه شصت نیز نقش اصلاح طلبان فقط و فقط سوپاپ اطمینان برای جمهوری اسلامی درست کردن بوده است با دو خرداد و بازیگرانی چون خاتمی و روحانی و .....
مردم از فقر و گرانی و بیکاری و تورم بجان آمده اند. حقوق کارگران را نمیدهند. مال مردم را در بانک ها غارت کرده اند. دست کسی که برای سیر کردن خانواده اش یک مرغ می دزد را قطع میکنند و غارتگران اقتصادی در راس کار همچنان با خیال راحت دزدی های کلان می کنند. کولبران را به جرم یک لقمه نان به گلوله می بندند. پایین ترین سطح جامعه به ستوه آمده است. دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. آنها جان خود را کف دست گذاشته و در خیابانها به اعتراض برخاسته اند. آگاه ترین این مردم در زندانهای سیاسی با مرگ دست و پنجه نرم میکنند.
اگر قرار باشد آلترناتیوی سالم برای گذر از جمهوری اسلامی شکل بگیرد. در این جنبش هر کس به مثابه یک فرد فقط یک رای خواهد داشت. هر جریان هم به مثابه یک تشکل با عقاید مشترک یک رای دارد. همین و نه بیش! هیچ کس، هیچ حزب و تشکلی برتر و بالاتر نیست. آیا تشکیل چنین آلترناتیوی در شرایط فعلی امکان پذیر است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر