گاهی در کوچه پس کوچه های روستاها، جایی که هنوز به تمدن بشری آلوده نشده است، انسانی بافت میشود تا معنی انسانیت را یادآوری کند. چنین انسانهایی را من پیام آور می نامم! پیام آوران واقعی از دنیایی که در آن انسان خود را اشرف مخلوقات نمیخواند و به این بهانه بر عالم هستی حکم نمی راند. انسانی که نه با نماز و روزه ریایی و مکه و کربلا رفتن و مناره های طلایی ساختن برای مقبره های فلان امام و فلان امام زاده برای خود نامی و جایی بهتر در بهشت موعود! می جوید. بل 25 سال است که با همتی بی نظیر برای حیوانات وحشی و آزاد در طبیعت با دستهای خود چاه آب میکند و همواره آنرا لبریز نگه دارد تا آنها را سیراب کند. او با لهجه محلی خود چه زیبا وصف میکند انسانیت را : " بیست و پنج سال است که اینجا چاه کنده ام و آب می کشم برای کبک و گرگ و شغال که کوچ میکنند بخورند سیر بشن. الهی شکر. مکه، کربلا فیض ندارد ولی این فیض دارد. نماز، روزه فیض ندارد ولی این فیض دارد. ..."
آری! انسان یافت می شود. یافته ایم ما!
عاطفه اقبال - 13 شهریور 95 برابر با 3 سپتامبر 2016
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر