چند لجظه پیش خبر درگذشت مادر امامی - معصومه کنگرلو را شنیدم و با اینکه میدانستم مدتها است مریض است و در خانه سالمندان بسر میبرد. قلبم بشدت فشرده شد. آری مادر امامی نیز در غربت و با هزاران آرزویی که هرگز برآورده نشد زیر خاک رفت. تک تک فرزندانش را رژیم از او گرفت. علی او در ۱۲ شهریور ۱۳۶۰، مرتضی در مهر ۱۳۶۰، محمد در سال ۶۱ اعدام شدند. عروسش فاطمه استاد حسن در عملیات فروج جاویدان کشته شد.
عطیه تنها ...دخترش تابستان سال پیش در استکهلم بر اثر بیماری درگذشت. از دست دادن عطیه برای مادر ضربه بزرگی بود و پس از آن بسرعت شکسته تر و شکسته تر شد. عطیه که خودش شش سال با وجود بیماری قلبی در زندانهای خمینی گذرانده بود از سالهای دور تنها یار و یاور مادر بود. پدر امامی در سال ۱۳۷۰ درگذشته بود .تنها پسر مادر، مصطفی در اشرف میباشد که مادر در تمامی این سالها عاقبت او را ندید و با حسرت دیدن آخرین فرزندش سر بر خاک نهاد. آری روزی تاریخ از دردها و ناگفته های مادر امامی و تمامی مادر و پدر هایی که به دنبال فرزندانشان و با آرزوی آزادی تمامی زندگی خود را از دست دادند و یا در دیار غربت و یا در وطن خویش غریب سر بر خاک نهادند، پرده برخواهد داشت. این مادرها و پدرها هر کدام دهها کتاب نانوشته از سرگذشتهایی هستند که دنیا هنوز با آن ناآشنا است. با دردها و رنجهایی بالاتر از طاقت انسان. به روح مادر امامی درود میفرستم. میدانم که از درد و رنجی که سالهاست با آن سردر گریبان بود رها شد و به خانواده ای که شاید در آنسوی مرزهای ناشناخته در انتظارش می باشند پیوست. به مصطفی عزیز تنها پسر مادر و به مرتضی تنها نوه او از صمیم قلب تسلیت می گویم.
عطیه تنها ...دخترش تابستان سال پیش در استکهلم بر اثر بیماری درگذشت. از دست دادن عطیه برای مادر ضربه بزرگی بود و پس از آن بسرعت شکسته تر و شکسته تر شد. عطیه که خودش شش سال با وجود بیماری قلبی در زندانهای خمینی گذرانده بود از سالهای دور تنها یار و یاور مادر بود. پدر امامی در سال ۱۳۷۰ درگذشته بود .تنها پسر مادر، مصطفی در اشرف میباشد که مادر در تمامی این سالها عاقبت او را ندید و با حسرت دیدن آخرین فرزندش سر بر خاک نهاد. آری روزی تاریخ از دردها و ناگفته های مادر امامی و تمامی مادر و پدر هایی که به دنبال فرزندانشان و با آرزوی آزادی تمامی زندگی خود را از دست دادند و یا در دیار غربت و یا در وطن خویش غریب سر بر خاک نهادند، پرده برخواهد داشت. این مادرها و پدرها هر کدام دهها کتاب نانوشته از سرگذشتهایی هستند که دنیا هنوز با آن ناآشنا است. با دردها و رنجهایی بالاتر از طاقت انسان. به روح مادر امامی درود میفرستم. میدانم که از درد و رنجی که سالهاست با آن سردر گریبان بود رها شد و به خانواده ای که شاید در آنسوی مرزهای ناشناخته در انتظارش می باشند پیوست. به مصطفی عزیز تنها پسر مادر و به مرتضی تنها نوه او از صمیم قلب تسلیت می گویم.
عاطفه اقبال - 3 ژوئیه 2011
Commentaires
Mahmoud Azari
یادش گرامی و نامش سنگینی بخش وظائف و مسئولیتهای روی دوشمان در نبرد با دیکتاتوری جمهوری ادمخواران اسلامی و ارتجاع ساترپوش رفرمیست باد تا فراموشمان نشود که چه بر مادران نازنین و رنجدیده مان رفته است .
Alireza Yagooby
روحش شاد و غرق در رحمت الهی باد. دقیقا بخاطر وجود چنین خانواده هائی و چنین مادرانی همچون مادر امامی است که مقاومت ملت ایران علیه رژیم فاشیسم مذهبی حاکم پیروز است. مادر امامی خود از بینه های پیروزی محتوم ملت ما بود.
Leila Ghalebani
بمیرم برای دل شکسته ات مادر! همان بهتر که رفتی و از رنج رها شدی یادت برای همیشه در قلبهایمان زنده است
Susan Sorkhehi rohesh shad va marg bar zalemin
Ashraf Ashraf
روح این مادر مجاهد شاد باد فقط برای اطلاعتان خواستم بگم مادر به خانه سالمندان نرفت فقط برای مراقبتهای پزشکی در بخشهای مربوط به بیماریش تحت درمان قرار گرفت و از مدتهای خیلی پیش در منزلش تحت نظر چندین پرستار و دوستان و اقوامش بود
Fery Razmjoy
تاریخ مجاهدین پر است از مادر ها وپدرانی که فقط به عشق آزادی ایران وایرنی خود وخانوادشان را درمسیر آن قرار دادند .هنگام قضاوت نگاهی مغرضانه ویک سو یه نداشته باشیم.مادر امامی ها ومادر رضائی ها مشتی از این خروار هستند.یاد ونامشان زنده وجاوید باد.
Mina Arya · Ami(e) avec Mina Ahadi et 3 autres personnes
kheili gham angiz bod. delam nemikhad ye madare dige injori bebinam :O(
Efat Eghbal
سلام و درود بر این شیر مادر قهرمان که رنج غربت و دوری از وطن و عزیزانش را بتن خرید و در مقابل آخوند های جنایتکار استوار زیست. رحمت بی پایان خدا بر این مادر باد که سر بلند ماند و سربلند رفت . براستی که دردهای این مادرها و پدرها را هیچ کس خبردار نشد. مادر و پدرهایی که همه چیز خود را در این مسیر از دست دادند. به امید روزی که تمام دردها و رنجها و ناگفته های زندگی این از خود گذشتگان و قربانیان نوشته شود..
Majid Bidar
یاد مادر امامی گرامی باد... بلاخره درد و فراغ عطیه، مادر رو برد... مادری که بقول خودش "از اسب افتاده بود، اما از اصل نه"... مادری که از دست دادن پسران شیر و دلیرش... عروس اش... و همسر بزرگوارش رو تونسته بود با بردباری تحمل کنه، اما دیگه عطیه و نبود او براش خیلی سنگین و طاقت فرسا بود... مخصوصاً که وجود کثیف بعضی از " حرامیان" و "امت همیشه در صحنه" هم مزید علت شد! برخی از اونا رو مادر خوب شناخته بود و اسم میبرد: ـ"امان از دستِ زنهایِ قزوینیها"! ـ
با وجود این هممممممممممممه جانباز!!! و سرباز!!! و ... ... بلاخره مادر هم این اواخر سر از خانۀ سالمندان درآورد! اونم از نوع "رینکه بی و تنستا" گونه اش!!!ـ... ... تفو بر تو ای چرخ گردون، تفو!ـ
البته نفس بودن در خانۀ سالمندان، به خودی خود اشکالی نداره! دیگه توی این اروپا به این چیزها عادت کردیم، در بین ایرانیها هم روز به روز بیشتر و بیشتر میشه! ما هم از اون جامعه اومدیم، باید همرنگ اون جماعت بشیم! ـ
ولی آخه با این "مادر"ها هم؟؟؟... مگه چند تا از این مادرها باقی موندند؟؟؟ ـ
آخه مگه بازم میخواهیم بعد از اینکه اونها هم یکی یکی رفتند و تاریخمون رو توی سینه خودشون زیر خاک بردند، بشینیم و مرد خوری کنیم؟؟؟ ـ
آخه مگه چه تاجی بسرشون زدیم که بعد از رفتنشون، میخواهیم نونشون رو بخوریم؟؟؟ ـ
آخه مگه این مادرها رو .... .... .... .... .... ـ
ای بابا، بگذریم... که آب در هاون کوبیدن است و ... سخن نگفتن به
با وجود این هممممممممممممه جانباز!!! و سرباز!!! و ... ... بلاخره مادر هم این اواخر سر از خانۀ سالمندان درآورد! اونم از نوع "رینکه بی و تنستا" گونه اش!!!ـ... ... تفو بر تو ای چرخ گردون، تفو!ـ
البته نفس بودن در خانۀ سالمندان، به خودی خود اشکالی نداره! دیگه توی این اروپا به این چیزها عادت کردیم، در بین ایرانیها هم روز به روز بیشتر و بیشتر میشه! ما هم از اون جامعه اومدیم، باید همرنگ اون جماعت بشیم! ـ
ولی آخه با این "مادر"ها هم؟؟؟... مگه چند تا از این مادرها باقی موندند؟؟؟ ـ
آخه مگه بازم میخواهیم بعد از اینکه اونها هم یکی یکی رفتند و تاریخمون رو توی سینه خودشون زیر خاک بردند، بشینیم و مرد خوری کنیم؟؟؟ ـ
آخه مگه چه تاجی بسرشون زدیم که بعد از رفتنشون، میخواهیم نونشون رو بخوریم؟؟؟ ـ
آخه مگه این مادرها رو .... .... .... .... .... ـ
ای بابا، بگذریم... که آب در هاون کوبیدن است و ... سخن نگفتن به
Xebat Xakperest
سرنوشت این مادر رنجدیده بسیار تاسف بر انگیز است. متاسفانه نمونه ی اینگونه مادران بسیارند که در زیر سایه ی اسلام ناجوانمردانه به چنین سرنوشتهای دلخراشی دچارشده و فرزندانشان را از آنها گرفته اند بدون اینکه حتی نشانی از محل دفنشان را به آنها گفته باشند... تا اسلام در میهنمان حاکم است باید متاسفانه انتظار اینگونه حوادث را داشته باشیم
Atefeh Eghbal
آقای بهرام صادقی متاسفانه اینطور که شما می گوئید نیست. و مادر امامی در خانه سالمندان بسر می برد تا زمانی که یکی از آشنایان ایشان از ایران آمد و او را به خانه منتقل کردند. روح او و عطیه دختر نازنین و پسران شهید و پدر امامی شاد باشد
Mehran Mehrani khanome atefe lotfan haghayegh ra makhdosh nakonid madar dar khaneye khodesh bud va kheili az dostan ham pishesh bara khabidan miraftan ,shoma moteasefane ba anke agahiton kheili balast vali moteasefane moshkele asliton ine ke faghat mikhahin sikhonak...Voir plus
Ashraf Ashraf
خانم عاطفه متاسفانه کسانی که این خبر را به شما دادند یا غرضی در کارشان بوده یا اصلا در اوضاع و احوال کار مادر نبودند مادر به هیچ عنوان در خانه سالمندان گذاشته نشد بعد از فوت عطیعه دختر مادر هر شب یکی از هواداران سازمان در منزل مادر میماند تا او تنها نباشد بعد از اینکه مادر بیماریش شدت گرفت و به بیمارستان منتقل شد یکی از هواداران که تمامی ما مدیون محبتهایش هستیم بصورت شبانه روزی تمامی کار و زندگی خود را رها کرد و از مادر عزیزمان که حامل تمامی ارزشهای والای یک انسان مقاوم و مادری مجاهد بود را حمل میکرد مراقبت و بهمراه چند پرستار از او پرستاری میکردند .
Melody Nouri Kamelan ba Bahram movafegham! Darzemn behtare ke ghablaz inke maghale mizanid dar dictionariy soedi be farsi kalameye "rehabilitering" ro dar biarin.. chon har mani dashte bashe "khaneye salmandan" akharin manishe!! Va hatta agar hamintor ke shoma migid bode (ke naboe) shomahai ke dar europa zendegi mikonid va enghadr deletoon misooze ke shabane roozi poshte computer maghaleh minevisid mitoonestin biayn pishe madar va az on negahdari konid, albate khodaro shokr ke madar hamintor ke hame shahedan ke ba cheshmane khodeshon didan, daran migan.. madar tanha namond.. hatta yek shab!
Mehran Mehrani albate khanome atefe khaste ghalbishon in bude ke madar tanha mimond va tanha az donya miraft va mojahedin ham sedashon dar nemiyomad un moghe amsale khanome atefe hadeaghal angizei dashtan bara paridan ro sare mojahedin,hadeaghal adami bayad shahamate mokhalef bodano ham dashte bashe
Majid Bidar
خانم ملودی نوری (یا آقا)؛
شما مثل اینکه خودتون در سوئد تشریف دارید (چون هم لغت سوئدی رو خوب پیدا کردید و هم دیکشنری سوئدی رو!). اما اگر در سوئد تشریف ندارید، که از ظاهر قسمت دوم نوشته تون اینطور برمیاد، پس خبر اشتباه به عرض شما رسیده. رساننده یا غرض و مرض داشته و یا از سریازان گمنام آقا هستند که روز روشن، دروغ میگن... خناق که نیست!!!ـ
شما هم اگر به دیکشنری حتی عربی هم نگاه کنید، خانه سالمندان، جائیه که از افراد مسن نگهداری میشه و نه مرکز توان بخشی. البته امروزه در ایران هم از این مراکز استفاده میشه، اروپا که جای خود داره و همونطور که بالاتر گفتم، ماندن در خانۀ سالمندان بخودی خود همچین اشکالی هم نداره و میشه با جادو و جنبل توجیه کرد!! چه یک سال، چه یک روز ـ
در ضمن باز هم جهت اطلاعتون باید عرض کنم که از یکسال پیش و بعد از افتادن شیر (عطیه امامی)؛ و پیدا شدن کفتارها و شغالها، نگهداری و رسیدگی به مادر هم شامل تصفیه و "خودی گردانی!" شد. با تجویزات دکتر حرامزاده (دکتر آیت دامغانی) و البته سفارش از بالا! ـ
تازه ماشاالله با اییییییینننننههههههمه نفر و چندین ساندیس خور قهار! جهت رسیدگی به مادر، باز هم واردات از آلمان و در نهایت از ایران صورت گرفت!ـ
...
از این شاهدها که به دم روباه هم سور میزنند، در استکهلم فت و فراوونه. یه زمانی با حرف اینها به سیاه بودن ماست هم ایمان داشتم! الان اگه این اوباش بگن ماست سفیده هم باور نمیکنم... این مثل داستان اون جناب جانباز چلوکبابی میشه که برای سفارت آقا! در استکهلم و وزیر آدم دزد و جنایتکارش متکّی و 400 نفر دیگه شام! برده بود که گندش در اومد. تازگیها شنیدم که در محافل "غیر خودی" اینطور افاضه فرمودند که: " خودمون اون رو برای خبرگیری فرستاده بودیم!!" ـ جل الخالق!! جناب گوبلز باید لنگ بنداره!ـ
و نهایتاً اینکه من در این چند ماهۀ اخیر، بهمون دلیلی که گفتم نزدیک مادر نبودم و در مورد مرگش حرفی ندارم. البته خب مسن (81 ساله) بود. هرچند که دیده بودم، چطور اون "پری" خانم آشغال و حرفهای شایسته خودش، منجر به یکی از سکته های مادر شده بود. اما در رابطه با عطیه امامی، میدونم که کی کشتش ... ... ـ
شما مثل اینکه خودتون در سوئد تشریف دارید (چون هم لغت سوئدی رو خوب پیدا کردید و هم دیکشنری سوئدی رو!). اما اگر در سوئد تشریف ندارید، که از ظاهر قسمت دوم نوشته تون اینطور برمیاد، پس خبر اشتباه به عرض شما رسیده. رساننده یا غرض و مرض داشته و یا از سریازان گمنام آقا هستند که روز روشن، دروغ میگن... خناق که نیست!!!ـ
شما هم اگر به دیکشنری حتی عربی هم نگاه کنید، خانه سالمندان، جائیه که از افراد مسن نگهداری میشه و نه مرکز توان بخشی. البته امروزه در ایران هم از این مراکز استفاده میشه، اروپا که جای خود داره و همونطور که بالاتر گفتم، ماندن در خانۀ سالمندان بخودی خود همچین اشکالی هم نداره و میشه با جادو و جنبل توجیه کرد!! چه یک سال، چه یک روز ـ
در ضمن باز هم جهت اطلاعتون باید عرض کنم که از یکسال پیش و بعد از افتادن شیر (عطیه امامی)؛ و پیدا شدن کفتارها و شغالها، نگهداری و رسیدگی به مادر هم شامل تصفیه و "خودی گردانی!" شد. با تجویزات دکتر حرامزاده (دکتر آیت دامغانی) و البته سفارش از بالا! ـ
تازه ماشاالله با اییییییینننننههههههمه نفر و چندین ساندیس خور قهار! جهت رسیدگی به مادر، باز هم واردات از آلمان و در نهایت از ایران صورت گرفت!ـ
...
از این شاهدها که به دم روباه هم سور میزنند، در استکهلم فت و فراوونه. یه زمانی با حرف اینها به سیاه بودن ماست هم ایمان داشتم! الان اگه این اوباش بگن ماست سفیده هم باور نمیکنم... این مثل داستان اون جناب جانباز چلوکبابی میشه که برای سفارت آقا! در استکهلم و وزیر آدم دزد و جنایتکارش متکّی و 400 نفر دیگه شام! برده بود که گندش در اومد. تازگیها شنیدم که در محافل "غیر خودی" اینطور افاضه فرمودند که: " خودمون اون رو برای خبرگیری فرستاده بودیم!!" ـ جل الخالق!! جناب گوبلز باید لنگ بنداره!ـ
و نهایتاً اینکه من در این چند ماهۀ اخیر، بهمون دلیلی که گفتم نزدیک مادر نبودم و در مورد مرگش حرفی ندارم. البته خب مسن (81 ساله) بود. هرچند که دیده بودم، چطور اون "پری" خانم آشغال و حرفهای شایسته خودش، منجر به یکی از سکته های مادر شده بود. اما در رابطه با عطیه امامی، میدونم که کی کشتش ... ... ـ
Melody Nouri baz ham tekrar mikonam..rehabiliterin negahdari az afrade mariz hast ke nemitoonan khone bemoonam hatta agar parastar dashte bashn!
Melody Nouri va shacki dar in nist ke mani khaneye salmandan chist, vali omzo sare ine ke madar khaneye salmandan nabod!:) Vaghean baram jalebe ke intori az fote madar soo estefade mishe baraye inke eteghadat va enteghadate khodetoon be in shekl bedin biron, aslan jaleb nist va vaghean moteasefam, in so estefadast!
Majid Bidar
خانم یا آقای نوری؛
من خوب میدونم "رهابیلیته رینگ" یعنی چی و چه جور جائیست....ـ
لطفاً اول شما مشخص کنید که در استکهلم و یا در سوئد تشریف دارید یا نه؟ تا منهم برام مشخص بشه با کی طرفم و طرف صحبتم کیه...ـ
در ضمن درست گفتید، اوباش مجمع تشخیص رو این روزها میشه دید که چه سینه ای میزنند و چطور دارند سواستفاده میکنند... یکی شون همون آشغالی که حداقل یکبار باعث سکتۀ مادر شده بود. انگاری که شهر کورهاست!!!!!!!ـ
اگه یک نگاهی هم به صفخۀ من انداخته باشید، میبنید که من حرفهام رو همیشه زدم و ربطی به الان نداره. اون حرامزاده هائی برن خجالت بکشند که از قبَل جنبش و مقاومت خورده و میخورند و خنجر از پشت و پهلو، به من و ما که هیچ، به خود همون ها هم میزنند... ـ
من خوب میدونم "رهابیلیته رینگ" یعنی چی و چه جور جائیست....ـ
لطفاً اول شما مشخص کنید که در استکهلم و یا در سوئد تشریف دارید یا نه؟ تا منهم برام مشخص بشه با کی طرفم و طرف صحبتم کیه...ـ
در ضمن درست گفتید، اوباش مجمع تشخیص رو این روزها میشه دید که چه سینه ای میزنند و چطور دارند سواستفاده میکنند... یکی شون همون آشغالی که حداقل یکبار باعث سکتۀ مادر شده بود. انگاری که شهر کورهاست!!!!!!!ـ
اگه یک نگاهی هم به صفخۀ من انداخته باشید، میبنید که من حرفهام رو همیشه زدم و ربطی به الان نداره. اون حرامزاده هائی برن خجالت بکشند که از قبَل جنبش و مقاومت خورده و میخورند و خنجر از پشت و پهلو، به من و ما که هیچ، به خود همون ها هم میزنند... ـ
Majid Bidar
من هیچ مشکل شخصی با کسی نداشته و ندارم. اگر شخصی بود که مثل همین کثافات حاج آقا مصلحی در مجمع تشخیص مصلحت در استکهلم، از دست راست امام حسین تا دست چپ شمرو یزید... با همه شون نشست و برخاست میکردم و پیش خودم یک "بمن چه ای" هم میگفتم و فکر ساندیسم بودم. اونم از هر دو طرف... هیچ مساله شخصی ندارم. دشمن من جمهوری اسلامی ملاها و عواملش در مجمع تشخیص استکهلم است. این خط قرمز من است. و بقول صبا: "تا دین آخرش هم وایستادم"... هرکی هم میخواد تجربه کنه (توی استکهلم)، بهش میگم: "بیا بیا"....ـ
با قبول حرف شما، و به احترام مادر و عطیه، این بحث رو از طرف خودم میبندم. ولی من سکوت رو خیانت میدونم. برای همین هم اگر از ارازل و اوباش اظهار لحیه فرمودند، منهم در خدمت حاضرم.ـ
یاد مادر و عطیه بخیر
با قبول حرف شما، و به احترام مادر و عطیه، این بحث رو از طرف خودم میبندم. ولی من سکوت رو خیانت میدونم. برای همین هم اگر از ارازل و اوباش اظهار لحیه فرمودند، منهم در خدمت حاضرم.ـ
یاد مادر و عطیه بخیر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر