مادر ستار بهشتی: از جانم میگذرم ولی از خون ستار نخواهم گذشت.
امروز در خبرها آمده بود، سرهنگ سعید شکریان، رئیس پلیس فتا فرماندهی تهران، بجرم کشته شدن " ستار بهشتی " در زیر شکنجه از سمت خود برکنار شد. بی شک این "برکناری" نیز به دلیل فریادی بود که از مرگ معصومانه ستار در جهان طنین افکن شد. آری! ستار سکوت نکرد... ستار ستاره بود.. در آسمان تاریک این وطن ... یک لحظه درخشید و رفت. نسرین ستوده نیز سکوت نکرده است ... او که ترجیح داد اگر نمیتواند موکلانش را نجات دهد با آنها بمیرد... ولی روزی این قاتلان نه فقط "برکنار" بلکه بجرم خونهای بناحق ریخته شده ... بجرم خونی که بر دل این مادران و پدران پاشیدند محاکمه خواهند شد. مادر ستار گفته بود : "من از جان خود میگذرم ولی از خون ستار نخواهم گذشت".. مادر مهوش علاسوندی نیز در سوگ پسرانش فریاد زده بود : "اگر فرزندان من یكبار مردند٬ قاتلین و شكنجه گران روزی صد بار خواهند مرد". مادر من نیز سی و یکسال است فریاد می زند : "من نه از خون عارف خواهم گذشت و نه از دربدر کردن سایر فرزندانم." پدرم غمگنانه در مرگ پسر، در هجرتی غریب زمزمه کرده بود : فرق من و پروانه در اين است در عالم...پروانه پرش سوخت، ولي من جگرم سوخت.
آی مادرها، پدرها ! کدامتان از خون فرزندانتان خواهید گذشت!؟ آی فرزندان! کدامتان از اینهمه درد و رنج مادران و پدرانتان خواهید گذشت!؟ آری! ما نیز سکوت نخواهیم کرد. با فریاد مادر ستار همصدا شویم : از جان خود خواهیم گذشت ولی از خون و رنج عزیزانمان نمی گذریم! آنها که در هر لباس و ایدئولوژی خون بر دلمان کردند را به محاکمه ای در پیش روی مردم خواهیم کشاند! همه حساب پس خواهند داد... تک تک کسانی که جان و جوانی و زندگی ما و عزیزترین هایمان را به بازی گرفتند. آنها که آسمان زندگیمان را تاریک کردند و بخون و هراس آلودند. آری! آن روز به همت تک تک ما خواهد رسید. به آن لحظه زیبا یقین دارم و بخاطر آن زنده ام. بخاطر روزی که خورشید بر سرزمینم و بر دل دردمند این مادران و پدران بتابد. بخاطر روزی که مادران و پدرانی که سالهاست از فرزندانشان دور هستند لااقل آنها را در آغوش بگیرند. آرزوهایی کوچک که در پس این سالهای خونین، مفهومی بس عظیم یافته است.
عاطفه اقبال - 11 آذر 91 برابر با 1 دسامبر 2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر